خلاصه ماشینی:
"پژوهشگر:گردآفرید ادامه از شماره قبل -چرا به نقال میگویند مرشد؟ -کلمهی مرشد خیلی بزرگ است.
قهوهخانهی رسمی(معروف)باید توق(علامت)داشته باشد که اگر پرسیدند پاتوقت کجاست بگوید مثلا پاتوق من قهوهخانهی دوستان امام علی است.
ولی نقال باید داستان را به تصویر بکشد و برای تماشاگران مجسم کند،وقتی مجسم کرد آن وقت میبینی آن بابایی که دارد چای میخورد فنجان در دستش میماند و خشک و بیحرکت نگاه میکند، که ببیند داستان به کجا میرسد و وقتی به خود میآید میبیند چای یخ کرده و هنوز نخورده.
آنها که بلد بودند در جنگ به کار میبردند و اگر حریف،حریف واردی بود میدانست چطور باید با سپر،ضربههای این گرزهای سنگین را دفع کند.
نقاشی که تصویر پهلوانان شاهنامه را میکشد اگر خودش وارد است و شخصیتها را میشناسد که دیگر هیچ.
اگرنه باید برود و از نقال بپرسد که مثلا رخش رستم چه رنگی بود؟رستم چند سالش بود که با اسفندیار روبهرو شد؟ اسب سیاوش چگونه بود؟اسب اسفندیار چه رنگی داشت؟طوس زرینه کفش چه لباسی میپوشید؟..."