خلاصه ماشینی:
"در الگوهای قدیم،از نیروهای سنتی جادویی و موجودات اسطورهای استفاده میشد،اما در الگوهای نو،کارکرد جادو محدود است و نویسنده نمیتواند تمام روابط علی خود را براساس آن پایهریزی کند.
هری،در دنیای واقع،وضعیتی غمانگیز دارد و تنها با کمک قدرت جادویی فانتزی است که زندگی تلخش،به زندگی ماجراجویانه و شیرین بدل میشود.
برای مثال،«دال»در«غول بزرگ مهربان»،دو دنیای انسانها و غولها را تصویر کرده است که میتوانند در تعامل باهم باشند،چنانچه غولها میتوانند شبها به سرزمینهای واقعی سفر کنند و از طرفی، انسانهای واقعی،چون سوفیا و مأمورین دستگیری غولها به سرزمین غولها راه مییابند.
کودک فانتزی،در موقعیتهای فانتاستیک،نقشی کلیدی در شروع داستان دارد و با اثرگذاری بر مخاطب نیز این مسئله تکرار میشود و اما شخصیت بزرگسال نیز به دوگونه در آثار این دو نویسنده مطرح میشود:یک نوع در نقش منفی و نوعی دیگر در نقش مثبت،مثلا شخصیتهایی چون مادربزرگ،در«جادوگرها»،ملکه انگلیس،در «غول بزرگ مهربان»و خانم«هانی»در«ماتیلدا» شخصیتهای بزرگسال مثبت در آثار دال هستند و شخصیتهای منفی،افرادی چون خانم«ترانچبال» مدیر مدرسه«ماتیلدا»،در«هری پاتر»نیز شخصیتهای مثبت بزرگسال را در افرادی چون «دامبلدور»و در نقطه مقابل،شخصیتهای منفی را در افرادی چون خاله و شوهر خاله هری«مالفوی» و...
برای مثال،در اثر دال،با نام «غول بزرگ مهربان»،غولها که موجودات افسانهای بزرگ،احمق و دشمن انسانها معرفی شدهاند،حضوری ابداعی دارند؛به خصوص خود BFG «دال»با ترکیب تخیل فردیاش با این کهن الگو،خود مبدع نوع تازهای شده است.
او استاد مسافتهای طولانی است و جالب این که انبوه عناصر داستانی او چون کنش و کنشگرها و نشانهها،چنان دقیق و حساب شده،کنار هم چیده شده که حضور هیچ عنصر جزیی را هم از سر تصادف نمیبینیم."