چکیده:
نکاح معاطاتی در فقه و حقوق به معانی مختلفی آمده است. یکی از معانی رایج آن عدم اجرای صیغه ایجاب و قبول است. سوال مهم این است که آیا عقد نکاح را میتوان بدون اجرای صیغه ایجاب و قبول انشاء نمود؟ مشهور فقها، لفظی بودن ایجاب و قبول را در عقد نکاح شرط میدانند و معتقدند نکاح معاطاتی باطل است، بلکه در این مورد ادعای اجماع شده. قانون مدنی نیز بر لفظی بودن ایجاب و قبول در عقد نکاح صراحت دارد. اما برخی با توجه به دلایلی مدعی صحت نکاح معاطاتی شدهاند؛ این نوشتار به بررسی مفهوم معاطات در عقد نکاح، ارزیابی ادله بطلان و صحت نکاح معاطاتی و نقش طریقی یا موضوعی لفظ در عقد نکاح پرداخته و به این سوال پاسخ میدهد که آیا جایگزینی برای صیغه در عقد نکاح میباشد؟
Mo’atati marriage contract has different meanings in Islamic jurisprudence and law. A common conception is that in such kind of marriage for the contract to be legitimate it is not necessary for the couples to verbally declare their consent. The important question arising here is whether one can perform a marriage contract without verbally declaring consent or not. Most jurisprudents believe that marriage contracts must be verbally and explicitly uttered and that Mo’atati marriage is invalid. There seems to be a general consent over this issue. The Iranian Civil Law، too، asserts that marriage contract must be verbally uttered. However، some argue that Mo’atati marriage contract is valid. This paper elaborates on the meanings of Mo’atat in marriage contract، evaluating arguments for and against Mo’atati marriage contract and the primary or secondary function of the verbal utterance of marriage contract. Finally، the paper tries to answer the question whether there is a substitute for verbal utterance in marriage contract or not.
خلاصه ماشینی:
"بحث در باب معاطات و محل نزاع تنها پیرامون «وسیله اعلام اراده» است و منظور از درستی یا نادرستی نکاح معاطاتی نیز این است که آیا عقد نکاح بدون ایجاب و قبول لفظی صحیح یا باطل است؟ بیش از این عقد را تعریف نموده و بیان شد که عقد توافق دو یا چند اراده است که به منظور ایجاد آثار حقوقی انجام میشود.
بحث در نکاح معاطاتی است و معاطات به معنی نکاح بدون ایجاب و قبول لفظی است، در حالی که عبارت فوق مربوط است به احتمال صحت نکاح به الفاظ غیرمخصوص؛ یعنی رابطه خاصی که ناشی از رضایت باطنی طرفین بوده و این تراضی به الفاظی اعلام شده است که مورد تایید شرع مقدس نیست.
لذا این سؤال مطرح میشود که آیا اجماع و سیرهای که بر بطلان نکاح معاطاتی مورد استناد قرار گرفت به درجهای از قوت است که بتواند با ادله لزوم وفای به عقد و عهد مقابله نماید؟ اموری که به آن اشاره میشود اعتبار اجماع و سیره ادعا شده با تردید مواجه میسازد: الف)- بعید نیست اجماع در این مسأله مدرکی باشد؛ زیرا این احتمال وجود دارد که این توافق فقهی به اعتماد روایاتی باشد که نقل شده است.
بلکه ظاهرا همین طور است، در این صورت چه دلیلی وجود دارد که اگر کسی بدون رعایت احتیاط، عقد نکاح را با ایجاب و قبول کتبی محقق نموده است را باطل بدانیم؟ د)- ممکن است اعتماد به لفظ در اعلام اراده و بیاعتنایی به وسایلی مثل کتابت، به این دلیل باشد که در صدر اسلام، رایجترین و در عین حال صریحترین وسیله اعلام اراده, الفاظ بودهاند، در این صورت دلیلی ندارد که با رواج کتابت و اعتماد به آن در عقود مهم، ایجاب و قبول مکتوب در نکاح باطل باشد."