خلاصه ماشینی:
"2. جابری از منبعی که متن نوشتۀ سیوطی/ذهبی را از آن نقل کرده استو یا دست کم منبعی که اهمیت این متن را به او نشان داده است ذکری به میاننمیآورد در حالیکه در اینجا نیز منبع هر دو مطلب،کتاب ضحی الاسلام احمدامین است5وی در آغاز بخش دوم کتاب ضحی الاسلام همان مطلب ذهبی رابعینه از تاریخ الخلفاء سیوطی نقل میکند و سپس دیدگاه خود را بیان میدارد.
7 سؤال بعدی این است که سخن ذهبی را در کجا دیده است؟آیا همانطورکه خود تأکید میکند از کتاب سیوطی بوده است و یا اینکه از احمد امین و یا شاکر (به تصویر صفحه مراجعه شود)مصطفی و یا هر دو؟قرائن نشان میدهد که وی آنرا در هر دو منبع اخیر دیدهاست.
نکتۀ بسیار مهمی که در این میان از آن غفلت شده است عبارت از تدوینآغازین یعنی تدوین قرآن کریم است که اولین الگو برای تمامی تدوینهایبعدی است که جابری سعی میکند با طفره از آن،یکباره جهشی به نیمۀ قرندوم،کرده و این دوره را تنها الگوی مرجع عقل عربی قرار دهد.
جابری به دلیل مرزبندی زمانی نادرستی از عصر تدوین،و عدم درکصحیحش از دیدگاه لالاند در خصوص دیالکتیک و جدل میان عقل برسازندهو عقل بر ساخته و نیز به دلیل تقسیم ساختاری نظامهای معرفتی به بیان،عرفانو برهان9به هدف مورد نظر خود دست نمییابد و بر علیه برجستهتریننمایندگان عقل بر سازنده در تمدن عربی اسلامی همچون جابر بن حیان و رازیدر علم و نیز فارابی و ابن سینا در فلسفه و قائلان به قیاس در فقه و لغت و قائلانبه استنباط در تصوف بر میخیزد در حالی که به کمک برخی از برجستهتریننمایندگان عقلی برساخته همچون نص گرایی ابن حزم و تعصب گرایی ابنتومرت و سلفیگری ابن تیمیه میشتابد."