چکیده:
مقاله حاضر عهده دار تبیین مبانی کلامی امر به معروف و نهی از منکر; پنجمین اصل از اصول پنجگانه مکتب عقل گرای معتزله است. در این جهت با بررسی زوایای گوناگون بحث، آرا و دلایل اندیشوران مختلف معتزلی در مباحثی همچون چرایی اصل قرارگرفتن آن، وجوب عقلی / شرعی، دلایل نقلی و وجوب کفایی / عینی مورد کاوش قرار می گیرد. اهمیت و هدف وجوب امر به معروف و نهی از منکر تفاوت های معروف و منکر، گونه شناسی منکرات و انقسامات چهارگانه آن، شروط پنجگانه وجوب و مراتب مختلف آن از دیگر مباحثی است که پژوهیده می شود. هم چنین به اختصار جریان های سه گانه معتزلی در رابطه با رفتار آنان نسبت به این اصل بیان می گردد. در پایان نیز به بررسی ماهیت این اصل نزد معتزله بر پایه معیارهایی همچون منبع تغذیه کننده، جریان، دامنه، شبکه و ساختار فرآیند پرداخته می شود. بر این اساس امر به معروف و نهی از منکر عملی ترین و سیاسی ترین اصل کلامی معتزله است که در بردارنده اکثریت قریب به اتفاق موضوعات سیاسی در این مکتب کلامی است. این اصل در نزد معتزله واجد ظرفیت های گوناگونی است و با مفاهیمی چون نظارت اجتماعی، نظام امامت، عدالت و عزل و خروج بر امام پیوند داد. دیدگاه معتزله را می توان به نوعی جمع میان دو الگوی حفظ نظام و استقرار امنیت و تعالی نظام و استقرار عدالت به شمار آورد.
خلاصه ماشینی:
"جایگاه و اهمیت امر به معروف و نهی از منکر نزد معتزله اصول پنجگانه معتزله که همه آنان در اساس بر آنها اجماع و اتفاق نظر دارند[5] اگرچه از همان آغاز بروز اعتزال مورد توجه بوده اما این ترتیب و تدوین در زمان واصل بن عطا (م131ق) و عمرو بن عبید (م 144ق) وجود نداشته است.
شرح الاصول الخمسة در بیان دیدگاه ابوهاشم جبائی مبنی بر شرعی بودن طریقه وجوب در همه موارد جز یک مورد می نویسد: «وجوب امر به معروف و نهی از منکر جز با شرع شناخته نمی شود و تنها در یک موضع به لحاظ عقلی واجب است.
مؤلف شرح الاصول الخمسه، دلیل ابوعلی جبائی را نیز در مورد عقلی بودن وجوب امر به معروف و نهی از منکر بیان کرده، سپس به نقد آن می پردازد: «اگر در وجوب امر به معروف و نهی از منکر حکم کننده عقل نیست، پس مکلف می توانسته به انجام فعل قبیح ترغیب شود و حکم او چون حکم کسی باشد که قبیح برای او مباح شده است و این صحیح نیست، زیرا به موجب آن، واجب از وجوب، و قبیح از قبح بیفتد، مگر اینکه بگوییم راه تشخیص وجوب واجب و قبح قبیح، عقل است وگرنه لازم می آید مکلف نسبت به انجام قبیح و کوتاهی در آنچه بر او واجب است تشویق شود و همانند کسی باشد که این امر برایش مباح شده است، در حالی که می دانیم واقعیت خلاف آن است."