خلاصه ماشینی:
"استافورد6 ، زیناه7 و اسچرینگا8 (2003) فهرستی از رفتارهای غیر طبیعی و دشواری که در ارتباط با مسایل دلبستگی است ، مشخص کرده اند: عدم برقراری ارتباط دو طرفه رضایت بخش فقدان تماس چشمی عدم تمایز در ابراز محبت (بین آشنا و بیگانه) فقدان توانایی برای گرفتن و دادن عواطف در نقش والدین خواستههای نامناسب و چسبندگی ارتباط ضعیف با همسالان اعتماد به نفس پایین مجبت و مهربانی با غریبهها مقاومت و یا احساس ناراحتی با عواطفی ظاهر شده در شکل والدین پر حرفی کردن مداوم و یا سوالهای بیاساس بیش فعالی و یا نقص در توجه وجدن اخلاقی رشد نایافته و ضعیف پرخوری کردن، خوردن غیر متعارف و پنهان کردن غذا بالبی از جمله افرادی است که در زمینه اختلال دلبستگی واکنشی تحقیقات بسیاری انجام دادهاست، تئوری بالبی در مورد دلبستگی منشعب از نظریه تکامل میباشد.
براساس نظر بلوم، دلبستگی در موارد زیر به کودک کمک میکند : - استفاده از ظرفیتهای عقلی - سر و سامان دادن به اقدامات - فکر کردن منطقی - رشد وجدان اخلاقی - اکتساب استقلال - کنار آمدن با فشارهای روانی و ناکامیها - کنار آمدن با ترس و نگرانی - رشد روابط آتی و کاهش حسادت بلوم معتقد است که در بسیاری از مواقع متخصصان بی تجربه این اختلال را غلط تشخیص داده و اختلالهایی نظیر اوتیسم و یا عقبماندگی ذهنی را به جای آن بکار میبرند.
در عقبماندگی ذهنی، دلبستگی به مراقبت کننده، معمولا متناسب با سطح رشد عمومی کودک است با وجود این بعضی از نوزادان و کودکان خردسال مبتلا به عقبماندگی ذهنی شدید ممکن است مسایل خاصی در ارتباط با مراقبتکننده خود داشته باشند وعلایمی مشابه اختلال دلبستگی واکنشی نشان دهند."