خلاصه ماشینی:
"صاحبنظرانی که هم فرهنگ قدیم را بدرستیدریافتهاند و هم با فرهنگ و زبان روز آشنا هستندمسئولیتی مضاعف دارند که فرزندان روزگار ما را بامیراث عظیم و هنگفت اندیشۀ قدیممان که فی الواقعمتعلق به دنیای هنر و دانش،و هنر و دانش دنیاستآشتی دهند و برای این کار آشنایی به سوابق ذهنیخوانندگان بایسته است و زرینکوب چنین شناختیداشت و از حیطۀ ادیبان سنتی(وحید و عبد العظیم قریبو بهمنیار)فراتر میرفت.
مثال دیگر:کسی کهدر مرحلهای از عمر،تمایلات ایرانگرایانه بلکهملیتپرستانه از آنگونه که در دو قرن سکوب مطرحشده است داشته،آنچنان با همدلی اندیشۀ ابو حامدغزالی را میکاود و وارد دنیای او میشود که خوانندهمیپندارد که مگر با غزالی همفکر است یا دستکم ویرا بر حق میپندارد حال آنکه شرح صدر و آزاداندیشگیزرینکوب به او اجازه نمیداد که با آن نظریهپردازعباسیان و سلجوقیان همرأی باشد الا اینکه همانآزادانه پیشگی و محقق پیشگی او را وامیدارد که حقسخن غزالی را بگزارد و آنقدر که میتوان با او را رفتهمراه شود.
در پایان،بنده به عنوان کسی که از کنار نگاه میکندنظرم این است که سالهای سال خواهد گذشت و سایۀزرینکوب بر روی پژوهشهای فرهنگ شناسانۀ ماگسترده خواهد بود و نسل آینده نیز چون نسل حاضر ازآثار زرینکوب بهره خواهد گرفت."