چکیده:
شناسایی دولتی که به دلیل نقض یک تعهد، خسارت دیده است، از جمله مباحثی است که در حقوق داخلی و حقوق بینالمللی محل آرا و دیدگاههای گوناگون میباشد. نظریاتی همچون «تساوی شرایط»، «سبب نزدیک و بیواسطه»، «سبب اصلی و متعارف»، «رابطه عرفی در حقوق داخلی»، «دولت مستقیمآ صدمهدیده» و «دولت ثالث» در حقوق بینالملل، از جمله این آراست. با صدور رأی 2004 دیوان بینالمللی دادگستری در خصوص احداث دیوار حائل در مناطق اشغالی فلسطین، تعریف جدیدی از «دولت ثالث» یا دولتی که مستقیمآ صدمهندیده است، گشوده شد.این مقال با رویکرد نظری و تحلیلی، و با هدف بررسی آرای مراجع قضایی بینالمللی، به تعریف دولت ثالث و رابطه آن با موضوع استناد به مسئولیت بینالمللی دولت مرتکب میپردازد. پذیرش دو نوع رژیم مسئولیت بینالمللی در خصوص نقض تعهدات بینالمللی، از نتایج مهم این بحث میباشد.
خلاصه ماشینی:
"در این ماده مطرح شده است: هر دولتی غیر از دولت صدمهدیده حق دارد به مسئولیت دولت دیگر استناد کند، اگر تعهد نقضشده متعلق به گروهی از دولتها باشد که این دولت نیز جزء آنها به شمار میآید و آن تعهد نیز برای دفاع از منافع جمعی گروه تأسیس شده باشد و یا اینکه تعهد نقضشده متعلق به کل جامعه جهانی باشد.
اقدام متقابل با پذیرش این موضوع که در برخی از موارد رابطه مسئولیت میتواند به کل جامعه جهانی تسری پیدا کند، میتوان این نتیجه را گرفت که حق اقدام متقابل برای همه دولتها نیز میتواند وجود داشته باشد.
معیار تعیین طرف لطمهدیده با طرح این موضوع که اصولا در برخی از موارد طرف لطمهدیده به کل جامعه جهانی دولتها تسری پیدا میکند، این سؤال مطرح میشود که معیار تشخیص این دو نوع رابطه کدام است؟ در ابتدا لازم است این نکته مطرح شود که آیا هر نقض قاعده حقوقی مساوی با تحقق خسارت است یا خیر؟ برخی از حقوقدانان 9 با توسعه مفهوم خسارت، اینگونه معتقد هستند: مسئولیت بینالمللی به مثابه یک مفاد حقوقی بینالمللی است که الزام به جبران خسارت را در درون خود دارد.
از اینرو، بر خلاف حقوقدانانی همچون مک کرنی، اسیلنکو و جیمنز دو آرچاگا که معتقدند، لطمه و خسارت میتواند به عنوان عاملی برای احراز حقوق دولت دیگر که زیاندیده، مورد استناد قرار گیرند، 3 همراه با رأی دیوان در رأی بارسلونا تراکشن 4 باید معتقد بود که لطمه به منافع، موجب مسئولیت نمیشود و تنها تعهد به حق چنین مسئولیتی را به دنبال دارد."