خلاصه ماشینی:
"البته در شعر بسیاری از شاعران به اظهار عشق از طرف شیریننسبت به فرهاد،بهطور صریح اشارهای نشده است،ولی در دیوان صائببهطور وضوح،بارها از این عشق سخن به میان آمده است:{Sبرنمیآید ز فکر بیستون و کوهکن#گر بگرداند فلک بر فرق شیرین آسیاS}(صائب،ج 1،ص 158،غ 308،ب 33){Sاگر ز جانب شیرین توجهی نبود#بهکار دست و دل کوهکن نمیچسبدS}(صائب،ج 4،ص 1770،غ 3145،ب 8) &%06212AMKG062G% {Sاز غم فرهاد آن زخمی که بر شیرین رسید#اشک خونین میچکد از چشم تمثالش هنوزS}(صائب،ج 5،ص 2303،غ 4771،ب 6)دخل و تصرف در اصل ماجرا،در این بیت،به خوبی قابلمشاهده است:{Sاگرچه دارد خسرو طلای دست افشار#تصرف دل شیرین به دست کوهکن استS}(صائب،ج 2،ص 848،غ 1723،ب 2)و همچنین در بیتی عجیب که با توجه به روابط حاکم بر این(به تصویر صفحه مراجعه شود)مثلث عاشقانه،قابل تأمل است:{Sهرچند روی صحبت شیرین به خسروست#آیینه را ز تیشۀ فرهاد میکندS}(صائب،ج 4،ص 2011،غ 4138،ب 8)سرانجام،نیرنگ رقیب(پرویز)است که فرجام اسطوره را بهتراژدی میکشاند و این مسئله نیز،برای تشدید تأثیر و تأثر حکایتاسطورهای،در این شعر این دوره(به ویژه صائب)بهطور کامل،ساخته وپرداخته شده است:{Sشیوۀ عاجزکشی از خسروان زیبنده نیست#بیتکلیف حیلۀ پرویز نامردانه بودS}(صائب،ج 3،ص 1287،غ 2636،ب 5)طرح اسطورۀ عاشقانۀ لیلی و مجنون در این اشعار(بهویژه اشعارصائب)،خود مقولۀبسیار مفصلی است که از حوصلۀ این بحثخارج است،ولی میتوان گفت که این حکایت نیز،در کاملترینشکل ممکن،پرداخت شده است؛بهگونهای که گاهی سرایتخاصیت اسطورهای حکایت اصلی،تمامی متعلقات و پیوندهایمرتبط با عاشق و معشوق و حتی اجزاء پیکر و ابزارهای مورد استفادهآنها در برمیگیرد و علاوه بر آن،با عناصر طبیعت و جانوران نیز،پیوند مییابد،به آنها خاصیت اسطورهای میبخشد و به مثابه شاخ وبرگهایی به تنۀ اصلی اسطوره،اضافه میکند."