"و تلخی گس را شیرین انگاشتیم!
آه ای رهروان شریف شرافت خلسهء باور در رکود امید ارجاع در گریز کژی نه از پدران رشیدمان نه از یاران شهیدمان بل از بغضی بود فرو خورده در نهان!
اینک فصل سایش و رسیدن به هرگزی رسیدن در این گداز آزمونی دگر ببایدمان در کنکاش در رؤیا در سایهء همای بر چشمانداز باغی مینگرم سرشار از رهائی..."