خلاصه ماشینی:
"نفسی انگار از تابوت برمیخاست وقتی از آرامگاه بیرونش میآوردند او میخواست همه را به خاطر بسپارد کسانی که او را میبردند همان سربازان دورهآموزشی میخواست که بعدها (1)-پیکر استالین پس از مرگ در آرامگاه لنین و در کنار او قرار گرفت،اما پس از کنگرهی بیستم حزب کمونیت و افشاگریهای خروشچف دربارهی او،پیکر استالین را از آرامگاه خارج کردند و به خاک سپردند.
خارج کردن تابوت از آرامگاه که در این شعر آمده است اشاره به همین موضوع دارد.
ما او را بیرون بردیم از آرامگاه اما چگونه استالین را از وجود وارثانش بیرون بیاوریم؟ عدهای از وارثان او گلهای سرخ باغچه را هرس میکنند با این خیال که بازنشستگیشان موقتی است.
بیخود نیست که وارثان استالین امروز سکته میکنند چرا که تکیهگاه دیرین آنها دوست نداشت روزی را که اردوگاهها خالی باشند و سالنهای شعرخوانی پر از جمعیت.
تا روزی که وارثان استالین روی زمین هستند احساس میکنم او هنوز در آرامگاه است."