خلاصه ماشینی:
"مقاله اینجا سرزمین داستان است فرود آیید(داستان اقتباسی) بحثی دربارهی داستان اقتباسی Fan Ficition پرویز براتی به راستی آیا رمان ما آنطور که ژان فرانسوا لیوتار گفته،دورهی به پایان رسیدن روایتهای بزرگ است؟و آیا اینکه ما باید به تبعیت از بودریار،«از دست رفتن امر واقعی»را مشخصهی دوران حاضر بدانیم و پسا مدرنیته را دوران سستی و خستگی و پایان تاریخ قلمداد کنیم که همه چیز در فضایی تیره و تار رو به مقصدی بیانتها در حرکت است؟ اینها از یک منظر میتواند توصیفکنندهی«وضعیت»حاضر باشد، و از منظری دیگر ممکن است چنین نباشد.
کاراکترهای از پیش موجودی را در تراژدیها، حماسهها و طرحهای خود به کار بردهاند؟یا مثلا در ادبیات مدرن جهان،کسی مثل جمیز جویس،آشکارا در«یولسیس»خود به ایلیاد و اودیسهی هومر توجه داشته و یا جین رایز«دریای عمیق زاراگواز»چنین نگاهی به آثار متقدم ادبی داشته است؟ اسم این کار را چه بگذاریم؟آیا بگوییم شکسپیر و دانته،کاراکترها و طرحهای خود را از روایتهای متقدم دزدیدهاند؟ بگوییم جمیز جویس دزد بوده؟جواب دادن به این سؤال،مثل جواب دادن به تمام ابهامهای دیگر دینا،میتواند کار سختی باشد؛به خصوص اگر یک نویسنده را صاحب«سبک»خاص خود بدانیم که واویلا میشود!ولی قضیه آنقدرها هم پیچیده نیست."