خلاصه ماشینی:
"متفکران مسلمان در آن روزگار به این نتیجه رسیدند که برای نجات جوامع اسلامی، باید اندیشه اسلامی را نوسازی کرد.
آنان محورهای اساسی نواندیشی دینی را مشخص ساختند و توانستند پاسخهای شایستهای به پرسشهای اصلی فراروی اندیشه اسلامی بدهند.
متفکران عصر نوزایی برای تولید اندیشه اسلامی جدیدی که مشکلات و چالشهای عصر را مخاطب قرار دهد، تلاش میکردند.
با این رابطه متقابل، یعنی رابطه دیالکتیک میان رهاسازی و رهاشدگی، میتوان خیزشی حقیقی در سطح اندیشه اسلامی و تولید اندیشه ناب و اصیل اسلامی به راه انداخت.
آزادی خرد ما از نص واسطه به معنای حذف و نادیده انگاشتن این واسطگی نیست، بلکه ابزاری برای رویارویی طبیعی و حقیقی با نص نخست است.
نوگرایی اسلامی پریدن از روی میراث نیست، بلکه نوعی ارتباط زنده با میراث است که در فرآیند آن، میراث نقد و ابعاد روشنگر آن مشخص و اخذ میشود و ابعاد نادرست و تاریخمصرفگذشته آن وانهاده میشود."