خلاصه ماشینی:
همه کم یا بیش از دیگران اخذ و اقتباس کردهاند و از خود نیز تصرفاتی بعمل آورده و مزید نمودهاند‘ زیرا نمیدانیم نخستین قومی که تمدن و فرهنگ ایجاد کرده کدام و کجا و چه وقت بوده است؛بلکه احتمال میرود اصلا تمدن از یکجا و در پیش یک قوم آغاز نشده باشد و در نقاط چند جماعات متعدد در زمانهای مختلف بمرحلهء تمدنی که البته در آغاز بسیار ساده بوده رسیدهاند و در هر حال فرضا که وقتی تمدن در یک نقطه شروع شده باشد بعدها در نقاط بسیار منتشر گشته و تمدنهای مختلف صورت پذیرفته است سپس بواسطهء رفتوآمد و مراودات که ناچار میان اقوام واقع میشود هر قوم از اقوام دیگر اقتباسات کرده و تمدن ساده خود را بسط دادهاند: پس مسئله که مورد تحقیق باید باشد این نخواهد بود که تمدن فلان قوم اصلی است یا عاریتی‘بلکه اینست که چه اندازه از تمدنش اصلی و چقدر از آن عاریتی است زیرا که اقوام و ملل در این جهت باهم تفاوت دارند بعضی بیشتر ابتکار میکنند و کمتر اقتباس و بعضی بعکس بیشتر اقتباس و کمتر ابتکار مینمایند.
بعقیده من این حکم از احکامی است که قاضی بعجله صادر کرده و در پرونده دقت کامل بعمل نیاورده است شک نیست که ایرانیان از اقوام دیگر اقتباس بسیار کردهاند و چنانکه بیان کردیم این عیب نیست بلکه اگر درست توجه شود حسن است؛چه اگر قومی بنای خود را بر این بگذارد که از هیچ قوم دیگر اقتباس و تقلید نکند فرهنگ و تمدنش متوقف و راکد میماند‘زیرا طبع ابتکار هر قدر هم سرشار باشد بسرعت کار نمیکند و دلیل این مدعا موجود است:قوم چینی که بمسافرت و دیدن کشورهای بیگانه رغبت نداشته است و اهل معاشرت نبوده با آنکه چندین هزار سال است وارد تمدن شده و هوش و استعداد فطری هم دارد قرنهاست که در تمدن متوقف است.