خلاصه ماشینی:
"در حالی که اریکسون،الگوی سازمانی و نهادینگی شکلگیری هویت را براساس نظریهی روانی-اجتماعی رشد بیان داشته است.
نظریهی یادگیری اجتماعی بندورا،با استناد به شواهد پژوهشی، شکلگیری هویت را در قالب تأثیرگذاری همالان،سرمشقدهی و تجربهی جانشینی مورد بررسی قرار داده است.
در حالی که نظریهپردازان یادگیری اجتماعی و زمینهای- فرهنگی،غالبا بر تأثیر عوامل خارجی و محیطی در شکلگیری هویت تأکید دارند.
چنانچه تعارض بین هویت و سردرگمی نقش در این مرحله از رشد حل نشود،نتیجهی آن بحران هویت است که با ویژگیهای آشفتگی نقش مشخص میشود.
براساس نظریهپردازی اریکسون،حل تعارض هویت در مقابل سردرگمی نقش،به برخی از زمینههای پیشین بستگی دارد که پیشنیاز حل این بحران قلمداد میشود.
مطالعات جاری روانشناسی بالینی و شخصیت نشان میدهد،حل تعارض هویت در مقابل سردرگمی نقش،تحتتأثیر عوامل رشدشناختی،شخصیت والدین،شرایط آموزشی و مدرسهای،شرایط اجتماعی و فرهنگی و شرایط خانوادگی(مانند ترتیب تولد و پایگاه اجتماعی-اقتصادی)طی رشد و تأثیر آنها بر شکلگیری هویت است."