خلاصه ماشینی:
"متوجه میشویم راوی مرده و محل داستان اتاقی است که دارند در آن او را کالبدشکافی میکنند.
اما در این داستان مرگ پایان نیست بلکه با تاثیری که روی ذهن یک نوجوان میگذارد به زندگی پیوند میخورد.
حالا چهطور میشود این داستان را بهتر نوشت؟ اول اینکه میتوان در مورد زندگی احمد به طور غیر مستقیم توضیح داد.
لازم نیست همهی ما در مورد همهچیز از قبل اطلاع داشته باشیم اما اگر میخواهید در داستان از چیزی حرف بزنید که خودتان آن را درست نمیشناسید.
در یکی از داستانهای او راوی مردی است که به علت مسمومیت دچار حالتی شبیه مرگ شده بیآنکه واقعا مرده باشد و از شروع داستان روی تخت قرار دارد و دو دکتر میخواهند او را کالبدشکافی کنند.
یک نویسندهی جوان و موفق اسپانیایی داستان مشابه دیگری دارد که در پایان آن (به تصویر صفحه مراجعه شود) متوجه میشویم راوی مرد مرده است و همهچیز از زاویهی دید او تعریف میشود."