خلاصه ماشینی:
"*فردوسی که بدون شک داستانهای شاهنامه خود را با واسطه از خداینامک و دیگر کتابها و رسالههای پهلوی اتخاذ کرده،اندر پادشاهی جمشید گوید: به فر کیانی یکی تخت ساخت چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت که چون خواستی،دیو برداشتی ز هامون به گردون برافراشتی چو خورشید تابان میان هوا نشسته بر او شاه فرمانروا جهان انجمن شد بر تخت اوی فرومانده از فره بخت اوی به جمشید بر گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند سر سال نو هرمز فروردین بر آسوده از رنج تن،دل ز کین بزرگان به شادی بیاراستند می و جام و رامشگران خواستند چنین روز فرخ از آن روزگار بمانده از آن خسروان یادگار شاهنامه چاپ مسکو ص 41 و 42 ج 1 ابو ریحان بیرونی در«التفهیم»مینویسند:از رسمهای پارسیان نوروز چیست؟نخستین روز است از فروردینماه بدینجهت روز نو نام کردند، زیراک پیشانی سال نو است (ص 252 تصحیح مرحوم جلال الدین همایی) روز اول ماهفروردین که رسیدن آفتاب است به نقطه اول برج حمل (غیاث اللغات) روز اول فروردین که رسیدن آفتاب به برج حمل است،ابتدا بهار است و این روز را نوروز کوچک و نوروز عامه و نوروز صغیر گویند و نیز ششم فروردینماه،روز خرداد که نوروز خاصه گویند.
بعضی گفتهاند که جمشید که او (به تصویر صفحه مراجعه شود) اول جم نام داشت و عربان او را«منوشلخ» میگویند،سیر عالم میکرد چون به آذربایجان رسید فرمود تخت مرصعی بر جای بلندی رو به جانب مشرق گذارند و خود تاج مرصعی بر سر نهاده بر آن تخت بنشست،همینکه آفتاب طلوع کرد و پرتوش بر آن تاجوتخت افتاد،شعاعی در غایت روشنی پدید آمد،مردمان از آن شاد شدند و گفتند این روز نو است و چون به زبان پهلوی شعاع را شید میگویند،این لفظ را بر جم افزودند و او را جمشید خواندند و جشن عظیم کردند و از آن روز این رسم پیدا شد."