خلاصه ماشینی:
"مارک بلوک Marc- Bloch که از بزرگترین متخصصان فرانسوی دوره فئودال است در صفحه 016 اثر معروفش ẓLa socie?te Fe?odaleẒ -مشخصات این کتاب را قبلا دادهایم،مینویسد-انگارهاش که در بقیه پاورقی در صفحه بعد اگر با پیدایی کشور-ملت قدرت سیاسی فئودالها درهم شکسته میشود.
تا سال 6491 یعنی تا سال تصویب قانون اساسی جمهوری چهارم،همه مردم(اعم از زن و مرد)در حاکمیت ملی شرکت داده نمیشوند،یعنی حق رأی ندارند در تمام این دوره صاحبنظران بورژوازی بدون اینکه اصل حاکمیت ملی را انکار کنند،سهیم شدن در اعمال حاکمیت را حق همه افراد نمیدانند بلکه آنرا وظیفهای میدانند که ملت اعمال آنرا به بعضی از اعضاء خود تفویض میکنند2.
نظام سیاسی تازه، یعنی سوسیالیسم برای خود رسالت تاریخی قایل است و مدعی است که بهترین نظام اقتصادی، کشورهای در حال رشد فعلی به علت استعمار زدگی نتوانستند به موقع صنعتی شوند و قدرتهای فئودال و صاحبان تیول را در داخل درهم شکسته،همزمان با کشورهای ارواپیی صنعتی گردند و به آگاهی ملی دست یابند.
آیا براستی میتوان این را اتفاق نامید که استعمار زدگان همواره آخرین افرادی افرادی هستند که به آگاهی میرسند؟1»به علت دیررس بودن آگاهی ملی در کشورهای استعمار زده وظایف Zاجتماعی و سیاسی را در نقطهای از جهان مستقر ساخته است و میکوشد که تمام اتحادها و تضادهای گذشته را درهم ریخته و روابط و ارزشهای جدید جانشین آن گرداند.
بعد از پایان جنگ جهانی دوم(5491)،سرزمینهای مستعمره برای رسیدن به حاکمیت ملی و تشکیل کشور-ملت و رهایی خود از سلطه استعمار به مبارزه پرداختند تقریبا همه سرزمینهای مستعمره بین سالهای 5491-0791 به استقلال،لا اقل به استقلال سیاسی رسیدند."