خلاصه ماشینی:
از این جهت تشابهی بین این تئوری و تئوری توفیق پیدا میشود!حال،به عنوان نمونه،مجموعه سؤالاتی را میتوان مطرح کرد که پاسخ بدانها به ما امکان ارزیابی کار حکومت را میدهد: -حکومت چگونه باید با محیط خود تعامل دارد؟ الف-با مردم چه رابطهای را دارد؟آیا تولی آنان را بهمراه دارد؟تا چه اندازه؟ ب-مدیریت خود بر منابع و امکانات را چگونه اعمال میکند؟آیا هرچه دارد یکجا بکار میگیرد؟یا اینکه طوری برنامهریزی میکند که همواره منابع مورد نیاز خود را در دسترس داشته باشد؟ ج-با محیط خارجی خود چهگونه تعامل دارد؟منفل است؟جسورانه است؟رابطهء معقول و قابل اطمینانی برقرار کرده است؟ روابط در خدمت اغراض نظام است یا نه؟ -نحوه عمل و گردش کار درونی حکومت چگونه است؟ الف-سازمان حکومت چگونه است؟آیا امکان خود ارزیابی و تصحیح وجود دارد؟ ب-انتخاب کارگزاران بر چه اساسی است؟آیا براساس لیاقت در جای خود قرار گرفتهاند یا براساس رابطه با رؤسا و یا گروههای قدرت؟ ج-نظام تصمیمگیری چگونه است؟آیا مصالح براساس کارشناسی مطرح است یا سیستم قدرت در دستگاه حاکمه؟ د-قانون چه جایگاهی دارد؟دستگاه (1) goals قانونسازی چگونه کار میکند؟آیا با حقایق و نیازها هماهنگ است؟ هـ-اجرای قانون چگونه است؟آیا همه خود را بدان ملزم میدانند؟آیا در اجرا فساد هست یا نه؟آیا مردم نسبت به قانون توجیه هستند؟ -امنیت داخلی چگونه است؟ الف-آیا گروههای تروریست در کشور عمل میکنند؟ ب-آیا قتل و دزدی و جنایت رواج دارد؟ ج-آیا مردم در کسب و کار تأمین دارند؟ د-آیا مردم در فکر و اندیشه و فعالیت فکری و هنری و...