خلاصه ماشینی:
"برای تبیین دقیقتر مسأله و تعیین اینکه آیا میان فراشناخت و استدلال اخلاقی رابطهای وجود دارد،سه بخش از دانش فراشناختی که شامل متغیر شخص،تکلیف و راهبرد است باید مورد بررسی قرار بگیرد.
این افراد،رفتار و گفتار خود را بازبینی میکنند تا ببینند آیا رفتار و گفتارشان خوب بوده است یا نه؟ سوانسون و هیل(1993)فرااخلاق را همانند دانش فراشناختی به سه بخش تقسیم میکنند: الف)دانش فرااخلاقی در زمینهی خود ب)دانش فرااخلاقی در زمینهی تکلیف ج)دانش فرااخلاقی در زمینهی راهبردها الف)دانش فرااخلاقی در زمینهی خود:کودکان نیاز دارند بدانند چه ویژگیهای شخصی یا فردی،برنامههای زندگی آنها را تحتتأثیر قرار میدهد،مثلا آگاهیهای کودکان از عواملی مانند اشتغال،اجتماعی شدن،تاریخ،سن و برنامههای اقتصادی بر استدلالهای آنان دربارهی موضوعهای اخلاقی تأثیرگذار خواهد بود.
ابزار پژوهش ابزار پژوهش عبارت بود از:الف)پرسشنامهی فرااخلاق(دانش فراشناخت اخلاقی)،ب)سیاههی رفتار اخلاقی،ج)آزمون استدلال اخلاقی الف)پرسشنامهی فرااخلاقی(دانش فراشناخت اخلاقی) این پرسشنامه دارای سه زیرمقیاس است: زیرمقیاس مشخص،زیر مقیاس تکلیف و زیرمقیاس راهبرد سؤالهای«زیرمقیاس شخص»در زمینههای زیر است: ادراک فرد از شخص مقید به اصول اخلاقی،تربیت شغلی(جایگاه فرد در اجتماع)،تصمیماتی که فرد در بیشتر اوقات میگیرد باتوجه به مهارتهای ویژهای که دارد،محبوبیت در برابر عدممحبوبیت،زمینهی خانوادگی،تشخیص شخصی،شنناخت قواعد اخلاقی،سن رشد و فردی که استدلال خوبی دارد چگونه تصمیم میگیرد.
همچنین بهنظر میرسد افرادی که از فرااخلاق(فراشناخت اخلاقی)بالایی برخوردارند،باتوجه به اطلاعات بسیاری که در زمینهی ویژگیهای افراد اخلاقی و ویژگیهای شناختی خویش و راهبردهای متنوعی که برای حل مسائل خود دارند،احتمال بیشتری دارد که از ناهمخوانی استدلالهایشان آگاه شوند و برای رفع آن اقدام کنند."