خلاصه ماشینی:
">غم مخور،بخند برای دخترم سهیلا جهان پر است از شکوفهها غم مخور،بخند محال در زمانه نیست شکوفههای آروز تمام گل شوند * عزیز من، ز چشمههای چشم اشک غم مپاش شاد باش روزهای بد،تمام میروند * ای لبت پر از ترانه، بلبل چمن ز نغمههای شوق دل مکن بیاد آر آن سخن که گل بباد رفت و گفت چمن،بمان بانتظار من جوانههای سبز ز شاخههای خشک سرکشند شهناز اعلامی نشان"او را خواندم.
امید و چند تا کتاب فرنگی.
تصمیم دارم در این چهار هفته"شکر تلخ" جعفر شهری(شهریباف)را هم تا آخر بخوانم.
آقا،این کتاب معجون عجیبی است.
کسی هم زیاد سراغشان نرفته است،مقصودم در ادبیات است.
تا آنجا که عقل قاصر من قد میدهد،خود حادثه کتاب و نه گرههای آن گیرا نیست.
گرتهاش از روی"شوهر آهو خانم"برداشته شده است اما تا بخواهی از اصطلاحات و فرهنگ همگان موج میزند.
این آقای شهریباف را میشناسی؟باید مرد تجربه اندوختهای باشد.
رودهدرازی بس است."