چکیده:
این مقاله با هدف بررسی راهکارهای تأویل معنای نمادها در ادبیات فارسی نوشته شده
است.نگارنده مقاله پس از نقد و بررسی تعاریف نماد، ابتدا آنها را طبقهبندی و سپس
تصاویر مشابه نماد را ذکر کرده و آنگاه تفاوتهای آنها را با نماد بیان داشته
است؛همچنین پس از بررسی رابطه نماد و زبان در آثار ادبی، و ماهیت کارکرد زبان
نمادین، به شیوه تحلیل و درک مفهوم نمادها اقدام کرده است.
خلاصه ماشینی:
"به هر حال، نماد عبارت است از هر علامت، اشاره، کلمه، ترکیب و عبارتی که بر معنی و مفهومی ورای آنچه ظاهر آن مینماید، دلالت کند؛در عین حال، «نمادگرانی)یا «سمبولیسم»فقط نشاندن یک مفهوم به جای مفهوم دیگر نیست، بلکه استفاده از تصاویر عینی و ملموس برای بیان عواطف و افکار انتزاعی نیز هست(چدویک، 1375:9).
نماد نیز به دلیل آنکه بر معنایی غیر از معنای ظاهری خود دلالت میکند و علاوه بر آن اراده معنی حقیقی و وضعی آن هم امکانپذیر است، با کنایه مشترک است؛اما به علت نداشتن قرینه، معنی مجازی آن در یک بعد و یک سطح از تجربههای ذهنی و عینی و به طور کلی فرهنگ انسانی محدود و متوقف نمیماند، و از نظر ابهام نیز در حدی بالاتر از کنایه قرار میگیرد (همان، ص 25).
(پورجوادی، 1370، 38-37) بنابراین، در فهم معنای نمادین کلمات و آثار ادبی لازم است که پیش از هر چیز با توجه به قرینهها و حال و هوای حاکم بر یک اثر، نمادین بودن آن را به اثبات رساند، شیوههای به کارگیری نمادها را در آن بررسی کرد و با توجه به اینکه یک نماد ممکن است بیشتر از یک معنا و مفهوم داشته باشد، به جمعآوری موارد استفاده از آن پرداخت و پس از تعیین استعداد واژگانی که بار نمادین دارند، آنها را تأویل و تفسیر کرد."