خلاصه ماشینی:
"اما نه تصور کنید چون بسا حقایق را درک میکنیم ولی صلاح نیست اجرا کنیم بنابراین همه جا نمیتوان تسلیم باطاعت از حقیقت شد ما گوئیم در اجرای حقیقت محسوس مختارید مقصود ما احساس حقیقت است و بدانیم کدامین محسوس حقیقت است اگر حیله و تزویر احتیاط و ترس حقیقت را از ما راند و قواء مجری فرمانهای تمیز نتواند آنرا بکار بندد خیالی نیست زیرا بعد از درک حقیقت باید محبت بدان ایجاد شود تا آن محبت سبب اجرای فرمانش باشد مادر آن محبت شما را مخیر میکنیم زیرا اختیار محبت امری است اعتباری و نفسانی ما تکلیف نمیکنیم که حتما برمحسوس دل بندید و بدان محبت فروشید اگر خواهید بیافته خود که حقیقتی است وفادار باشید به محبتش ناگزیر میگرائید وگرنه از آن اغماض نموده که در اینصورت با بصیرت و ترجیح سود دیگری این اغماض را بجا آوردهاید ولی همین جا باز محل تحقیق است که کدام احساس شما صحیح است یعنی دانسته اول یا پسندیده ثانی هنگامی که حقیقت را میجوئیم در قوه مخیله خویش پرده به پرده اموریرا در مقایسه و کاوش میبینیم و در تکاپوی آنی هستیم که میان سایر جستهها به پسند نزدیک باشد یعنی انعکاس مدرکات ما تدریجی است و در یک عالم تاریک کورکورانه عصا میزنیم میان این جستن و تکاپو گذاشته را بیاد آوریم و آمده و آمدنی را نیز پیشبینی کنیم ولی آیا حوادث رفته و آمدنی ما را هدایت و دلالت به آن رخنه سرچشمه حقیقت میکند؟ زیرا شدت یافتن و تفکر در پیدا کردن و جستن حقیقت مطلوب و پیمودن راههای بسی طولانی در دریایی حوصلهء خیال عاقبت خسته و فرسوده میگردیم یا خود را به نقطهء میرسانیم گوئیم همین است حقیقت جسته ما."