خلاصه ماشینی:
"بنظر من مسائل مزبور را میتوان بترتیب زیر بیان نمود: 1-کدام مدل صنعتی شدن را باید انتخاب کرد؟ 2-آیا سنت فرهنگی کشروهای جهان اسلام اجازه میدهد که الف-این کشورها خود را مدرنیزه یا به عبارت دیگر صنعتی کنند؟ ب-به نحوی آزادانه مدل موردنظر خود را از میان مدلهای صنعتی شدن انتخاب نمایند،یا اینکه تنها یک مدل خاص مورد طرفداری یا حتی تجویز قرار میگیرد،آیا سنت فرهنگی، دگرگونی آن نوع از ساختارهائی را که حد اقل در یک مورد بنظر میرسد اساسی باشد،مجاز میدارد؟ ج-در صورت نیاز،ایدئولوژیای انتخاب شود که بسیاری معتقدند اگر قرار باشد تودهها را به سمت کوششهای لازم جهت مدرنیزاسیون-صرفنظر از مدل صنعتی شدن-سوق داد.
بالاخره باید متذکر شویم به رغم درستی کامل این نظر که ایدئولوژیهای مذهبی یا حد اقل بعضی از آنها،غالبا با چیزهای نو مخالفت کردهاند و این مخالفت معمولا بصورت یکی از ویژگیهای محافل سنتی،و حتی آگاهی مردمان فقیر بطور اعم،بروز نموده است،با این حال متقابلا درست خواهد بود اگر بگوئیم که در سراسر تاریخ،اینگونه بیزاری از تغییر و چیزهای نو معمولا مورد علیه قرار گرفته،به کنار گذاشته شده و یا اینکه دچار شکست گردیده است.
در طی این دوران وام با بهره در امپراطوری عثمانی عملی عادی تلقی میشد و قوانین مربوط به آن بدون هیچ مسألهای مورد تصویب قرار میگرفت،چنانکه طی یک فرمان در سال 1268 هجری(52-1851 میلادی)نرخ بهره به هشت درصد کاهش یافت،و در"قانون تجارت دریائی عثمانی"مصوب سال 1863 نیز وام با بهره امری مسلم تلقی شده بود امپراطوری عثمانی در کوشش نسبتا نامصمم خود جهت مدرنیزه شدن،که بخاطر برتری اقتصادی اروپا دچار مانع گشته بود،به خوبی از نیاز به ایجاد مؤسسات اعتباری طبق مدل اروپائی آگاهی داشت."