خلاصه ماشینی:
"بجز میلوسوویچ،همه باختهاند:مردم کوزوو که به تبعید رانده شدهاند،دموکراتهای صرب که با جلاد خودشان متحد شدهاند،آمریکاییها که مجبورند یا این جنگ را ببرند و یا دیگر هرگز به عنوان ژاندارم جهان جدی گرفته نشوند، اتحادیه اروپا که ناگزیر شده است به ناتوانی خویش اعتراف کند و روسیه که مجبور شده است از یک متحد دستوپاگیر پشتیبانی کند.
ولی اگر اروپائیها از اعتقاد به اینکه باید از سیاستهای بالبداههء واشنگتن اطاعت کنند تا از سوی ارواح طیبه آمریکایی محکوم نشوند دست بردارند،میتوانند ابتکار عمل را به دست گیرند و اگر آنها این دلیری را بازیابند که با یک صدا با روسیه سخن بگویند و به آن پیشنهاد کنند که همگی از شر آخرین دیکتاتور این قاره رها شوند،و به اتفاق یک نظم مردمسالارانه در بالکان برقرار کنند و حتی نیروی پلیسی را که اروپا برای احترام به مردم سالاری و رعایت حقوق مردم به آن نیاز دارد، تشکیل دهند."