خلاصه ماشینی:
"حقیقت دیگری هم در این میان وجود دارد و آن این است که در متون نمایشی غایتمندی و هدفمندی با صراحت و بیواسطگی بیشتری دنبال میشود:نویسنده میکوشد از طریق متن نمایشی و اجزاء ساختارمند و منظم و هوشمندانه آن که تنها واسطه ارتباط با تماشاگران است و همه عناصر آن بر اساس رخدادها و امورات مربوط به انسان و محیط زندگی او به شکل غایتدار و در قالب یک نمایشنوین باز آفرینی شدهاند،بخشهایی از جامعه از هنجار در رفته و غایتگریز موجود را که به نمایشهای درهم ریخته بیشباهت نیستند،دوباره نظمدهی کند و خلاقانه باز آفرینی نماید؛یعنی متن نمایشی(نمایشنامه)قرینه و الگویی برای شکل کمال یافته و ایدهآل هر کدام از نمایشهای واقعی و اولیه دنیای بیرون از متن میشود؛از این رو،تئاتر و کلا متون نمایشی از ارزشهای جامعهشناختی،روانشناختی و زیباییشناختی بسیار بالایی برخوردارند:دنیای نمایش(هر نوع نمایشی)اساسا به دلیل مکانیزم اجرایی و عملگرایانهاش دارای پس زمینه غیر قابل انکار فلسفی است چون الزاما به کنشمندی ذهنی و تحلیل امور میانجامد؛نوعی«شدن»- ولو کوتاه-برای تماشاگران و حتی بازیگران که روی صحنه نقش ایفاء میکنند،رخ میدهد و در همان حال نوعی غایتمندی و الزامات ذهنی و عملی هم برای هر چه بهتر و زیباتر شدن دنیای بیرون از سالن نمایش ارائه میشود.
دیگران نیز در درجات پایینتر به همین گونه اسیر هوای نفس خویشند و در کار بیدادگری در جهان،چون گروی و دموی که کشندگان سیاوشند،یا حتی افرادی چون توس که گر چه در این داستان نقش کمرنگی دارد ولی در داستان تراژدی فرود (پسر سیاوش)سبک مغزی و شتابکاری او سبب مرگ فرود و شکل گرفتن فاجعهای دیگر میشود،یا پیران ویسه که با وجود خردمندی در خدمت اهریمنی افراسیاب است و چنین محیطی برای سیاوش که آمده مهر را جای کین سازد،جز فاجعه به بار نخواهد آورد."