خلاصه ماشینی:
""71،اما اینکه چرا نفس از بدن متمایز است و هیچگونه سنخیتی بین آنها نیست،دکارت دلایل (1)- Discourse of the Method (2)- Clear (3)- Distinction (4)- Meditations on First Philosophy متعددی را اقامه میکند ازجمله اینکه:"پس برای شروع به تحقیق،در اینجا نخستین میبینیم که میان نفس و بدن تفاوتی عظیم وجود دارد،از آن جهت که جسم؟ همواره تقسیمپذیر است و نفس بهیچ روی قسمتپذیر نیست،زیرا واقعا وقتی نفس یعنی خودم را فقط به عنوان چیزی که میاندیشد لحاظ میکنم،نمیتوانم اجزائی خود تمیز دهم،بلکه خود را چیزی واحد و تام میبینم؛و اگرچه ظاهرا تمام نفس با تمام بدن متحد است،اما اگر پا،بازو و یا عضو دیگری از بدنم جدا شود،یقین دارم که با این کار چیزی از نفسم قطع نمیشود.
به همین دلیل است که نظام یا اتصال اشیاء واحد است،چه طبیعت تحت این صفت تصور شود و چه تحت آن صفت و در نتیجه،نظام افعال و انفعالات بدن ما،در طبیعت مطابق است با نظام افعال و انفعالات نفس ما"44و اینکه"بنابراین جنبههای منفک و مستقلی که ما به هر انسانی نسبت میدهیم،هرگز دقیقا اینچنین نیستند که اگر اینگونه بود،لازم بود که هر یک از افکار و تصورات خداوند،میتوانست خارج از ارتباط ذاتی خود،وجود داشته باشد و یعنی اینکه خداوند میتوانست خود را بطور کامل صرفا در یک حالت متناهی از صفت فکر یا یک حالت متناهی از صفت بعد،محدود و متجلی سازد...."