خلاصه ماشینی:
">حضوری بسیار استوار هاینریش فورمگ ترجمه هوشنگ دولتآبادی در گفتوگویی که در ابتدای دههء ششم قرن بیستم با گونتر گراس داشتم،او با قیافهء کاملا جدی به من گفت«من در بازار فروش مارماهی اثر گذاشتهام و این موفقیت بزگی است!»در آن زمان پیشبینی میشد که او در کارش موفق بشود،اما بعد از انتشار رمان«طبل حلبی»شهرت و کامیابی با شدت و شتاب بسیار به سراغ نویسندهء سی و یک ساله آمد و بیم آن میرفت که وجود او را گرگون کند،اما گراس موجودی نبود که تحت تأثیر کسی یا چیزی قرار بگیرد.
گونتر گراس چه بعد از حضور استوارش در عرصهء ادبیات در سال 1959 و چه قبل از آن در زمانی که در«گروه 47»فعالیت داشت،در جامعه تأثیرگذار بود و از جمله میتوان گفت که او گذاشتن ریش بر چانه و پیچیدن سیگار از تنباکو سیاه را در میان عدهای از مرم باب کرد و نوشتههایش دربارهء آشپزی و غذا خوردن و همینطور موضع سرسختانهاش در برابر پورنوگرافی نه تنها در محافل علاقمندان به ادبیات بلکه در تصویری که جهانیان از ادبیات آلمانی داشتند، تأثیر گذاشت.
من به نتیجهء این اقدام با شک و تردید مینگریستم و از آن بیم داشتم که شهرت عظیم گراس داستانسرا،در اثر فعالیت سیاسی دچار آسیب بشود و با گذشتن سالها،نشانههایی از این گزند آشکار شدند و عدهای با استفاده از موقعیتهای گوناگون این بحث را پیش میکشیدند،اما من هرگز علنا در این مورد اظهاری نکردم و بعد از مدتی حتی در گفتوگوهای بین خودمان مطلب را عنوان نکردم چون به این نتیجه رسیدم که برخلاف نظر مخالفان،گونتر گراس در صدد برآمده بود چهرهء سنتی اما پر ابهام نویسندگان را با دلایل معقولی که برای خودش داشت و با خطری که پذیرفته بود،تغییر بدهد."