چکیده:
این مقاله تداوم ناتو را پس از جنگ سرد و در پی فروپاشی بزرگترین تهدیدهای رویاروی آن (اتحاد جماهیر شوروی،پیمان ورشو)بررسی میکند.نویسنده مقاله در ابتدا وضعیت کوتاهی از دوران جنگ سرد و پس از جنگ سرد ناتو را تشریح میکند.سپس به بیان تئوری اتحاد میپردازد و به دنبال آن از سه دیدگاه مختلف(نئورئالیسم،سازمانی،نهادگرایی بین المللی)به بحث در مورد اتحاد به ویژه پایداری ناتو پس از جنگ سرد میپردازد و در نتیجهگیری نیز بیان میکند که بهترین رهیافت برای درکوفهم ناتو پس از جنگ سرد،رهیافت نهادگرایی بین المللی است.
خلاصه ماشینی:
"برای درکوفهم ناتو پس از جنگ سرد،رهیافت نهادگرایی بین المللی است.
نظامی ناتو اعلام کرد که دیگر پیمان ورشو را به عنوان تهدیدی برای خود در نظر
Z-برای استدلالی که به طور ویژه بقای ناتو مرتبط است با تهدید شوروی نگاه کنید به:
تلاش اندکی برای ایجاد تئوری عمومی اتحاد شده است و این امر تا حدی از لحاظ
یک بررسی نهایی در مورد تصورات نئورئالیستی این است که پیشبینی میکند اتحاد
به طور وسیعی بر این امر اذعان داشتند که تداوم ناتو مفید است.
اعضا همچنین برای گسترش کار ویژهها و اهداف ناتو تلاش کردهاند-چیزی که
این مسئله در صورت صحت میتواند دلیل موجهی برای تداوم ناتو بعد از جنگ سرد
خصوصی اجازه داده است که از تسهیلات ناتو برای ایجاد درآمد و حمایت اضافی
برای فهم بهتر این جنبهها از رفتار ناتو پس از جنگ سرد،باید نگاه وسیعتری به
نهادگرایی بین المللی به تعامل منافع سازمانی ناتو و منافع اعضای آن معطوف است.
تصور شده است(به منظور عمل کردن به عنوان ساز و کاری برای تعامل بیشتر اعضا و
چه در روابط بین اعضای ناتو و چه در روابطش با کشورها و سازمانهای دیگر متکی است که به عنوان بخشی از یک حرکت برای تکمیل نزدیکی بیشترش در امور اروپایی
اعضای ناتو از این سازمان به عنوان روشی برای برخورد با مسائل امنیتی اروپا،
(3)-برای دو رفتار اخیر از ارتباط داخلی سیاست امریکا نسبت به اروپا شامل ناتو نگاه کنید به:
کاربرد این مسئله برای تئوری اتحاد و آینده ناتو در ذیل مورد
در این صورت منافع سازمانی برای تداوم اتحاد تلاش خواهد کرد،"