خلاصه ماشینی:
"باید اقرار کنم به دلیل اینکه سال گذشته را دور از وطن به سر بردم به موقع نتوانستم این مجموعه را مطالعه نمایم ولی وقتی اخیرا جلدهای پنجم و ششم آن به دستم رسید علی رغم فاصله زمانی انتشار دو جلد،احساس کردم که تحقیق محتوایی در جنگ ایران و (*)لازم به ذکر است که این نقد توسط پژوهشگر دفتر مطالعات سیاسی و بین الملی وزارت امور خارجه، آقای دکتر جلیل روشندل تهیه شده است که به علت نوع نگاه و نقد یکی از کتب منتشره در جنگ انتخاب و در اینجا به چاپ رسید.
اما اشکالی که در این بخش و به طور کلیتر سؤالی که در این مرحله از جنگ ایران و عراق به ذهن میرسد این است که چرا و چگونه علی رغم«درک جدید ایران از موقعیت نظامی خود و اوضاع بین المللی برای نادیده انگاشتن آن»تسلیم ارزیابیهای غیر واقعبینانهای مانند"سقوط احتمالی رژیم عراق"شدیم و به اعتبار اینکه در عملیات آزادسازی موفق بودهایم خود را در هیبت"یک قدرت نظامی جدید" مشاهده کردیم؟این امر اگر در بعد"موقعیت برتر نظامی"منطبق با واقعیت باشد در بعد درک صحیح از میزان حمایت بین المللی دچار نقصان است.
1آیا این امر خود مؤید علت عدم درک صحیح از محیط بین المللی در آن مقطع نیست؟آیا میشد توقع داشت که ایران از دوستان عراق که تأمینکنندگان جهانی اسلحه عراق برای جنگ با ما بودند تجهیزات زرهی دریافت کند؟ مگر نه اینکه عمده درگیریهای ما در مناطق اشغالی نیازمند تجهیزات زرهی و توپخانه بود که کاستیهای آن به گفته نویسنده"پس از عملیات رمضان"ایران را در وضعیت دشواری قرار داد؟ ما در حقیقت در آن مقطع فقط از شور انقلابی رزمندگان خود به جای تجهیزات زرهی و یا هر چیز دیگری که کم داشتیم استفاده کردیم و شاید ماهیت نظام بین المللی را که حامی قدرتطلبانی مانند صدام حسین بود فراموش کرده بودیم."