خلاصه ماشینی:
"میرزا فتحعلی آخوندزاده نیز از نخستین کسانی است که در سال 1279 با نگارش شرحی با عنوان (ایرادات) بر روضة الصفای ناصری, به سنت تاریخ نگاری پیشین نقد زد; به این ترتیب سبکی از تاریخ نگاری در ایران ایجاد شد که بعدها به وسیله ناظم الاسلام کرمانی, احمد کسروی, فریدون آدمیت, عبدالهادی حائری, ماشاءالله آجودانی, عباس ولی, جواد طباطبائی و… هرچند با گرایش های مختلف و گاه متعارض, بالیدن گرفت و رشد کرد; در این میان توجه عمده نوشته حاضر بر تاریخ اندیشه ایران است که خود شاخه ای از تاریخ نگاری معاصر ایران زمین می باشد.
3. نتیجه گیری باتوجه به نکاتی که ذیل مکتب نگاری هریک از دو تاریخ پرداز معاصر ایران زمین, آدمیت و حائری, گفته شد, آشکار می گردد که نوع تاریخ نگاری آدمیت بیشتر متأثر از آموزه های مکتب نوسازی است و تعالیم حائری به ویژه با تأکید او بر جنبه های استعماری مغرب زمین نسبت به جوامع پیرامونی, متأثر از دیدگاه مکتب وابستگی است; البته در مورد حائری برای ارائه کامل سیمای تاریخ نگاری او, این نکته را باید افزود که دیدگاه حائری علاوه بر این مکتب به مسئله داخلی استبداد و شاخه های فرعی آن نیز به تبع سیدجمال الدین اسدآبادی, محمد عبده, عبدالرحمن کواکبی, میرزای نائینی و دیگر سران نهضت بازخیزی می پردازد; به این ترتیب او بیشتر از زاویه دید این بزرگان به تاریخ معاصر جهان اسلام و ایران می نگرد تا از دیدگاه مکتب وابستگی; اما تحلیل چرایی این مطلب شاید به عواملی برمی گردد که پیش از این آدمیت بدان ها اشاره کرده بود; آن جا که دلایل انتخاب و ارزشگذاری تاریخی را به عواملی مانند شخصیت فردی, محیط خانوادگی, وضع زندگی, حالت روانی, هوش و استعداد شخصی مورخ منتسب می کند."