خلاصه ماشینی:
"و خدایی که در این نزدیک است اخیرا نامهای دریافت کردم از استادی وارسته و دنیا دیده که همراه بود با خاطراتی از ایام تحصیل در ایران و خارج،و البته اشاراتی هشدار دهنده هم داشت به نحوه برخورد با مردم،فارغ التحصیلان و افراد نیازمندی که«برای لقمهای نان»به ادارات مراجعه میکنند و صرفا برای قبولی در استخدام مجبور به مطالعه کتابهای دینی،رسالههای علمیه و جزوات مخصوص قبولی میشوند تا برای مدت یک هفته تا ده روز و گذر از هفتخوان گزینش،محفوظاتی را موقتا در ذهن داشته باشند.
متوجه شدم که نمازهای بیتظاهر و بموقع من در آن بعثی تأثیر گذاشته و این عرب بیاعتقاد را که حتی نماز خواندن بلد نبود تکان داده و به خدا برگردانده است.
اول اهمیتی ندادم،چند روز بعد با خود فکر کردم این نوار چه میتواند باشد؟شاید پیامی دارد،لذا آن را روی ضبط صوت گذاشتم و مشغول گوش کردن شدم.
بارها به خانهام آمده بود و بدون هیچ عنادی منتظر تمام شدن نماز من شده بود،تا اینکه اه رمضان رسید و برای اولین بار متوجه شد که ما در این ماه روزه میگیریم."