خلاصه ماشینی:
"تاریخ سرنوشت سرتیپ (به تصویر صفحه مراجعه شود) اسماعیل رزمآسا روزنامهنکار و پژوهشگر تاریخ مطبوعات ایران آنچنان گرم است بازار مکافات عمل دیده گر بینا بود هرروز روز محشر است در شماره 44 نشریه داخلی دوستداران ماهنامه حافظ با عنوان:(رضا شاه از برآمدن تا سقوط-سفر رضا شاه به خراسان در 1305)شرح جنایات سرتیپ جان محمد خان امیرعلایی در خراسان توسط دوست فرهیخته پروفسور سید حسن امین که مانند همهی همایالتیهایم عاشق سرزمین آباء و اجدادیاش میباشد و بدون هیچگونه چشمداشتی محل دایره المعارف ایرانشناسی را در اختیار انجمن مفاخر خراسان بزرگ و انجمن ادبی-فرهنگی خراسانیهای مقیم مرکز1گذاشته،به رشتهی تحریر در آمده بود،مرا با وجودی که به تازگی از بیماری ناشی از افزایش فشار خون که همواره گریبانگیر اکثر روزنامهنگاران ایران در همه اعصار است رهایی یافته بودم،بر آن داشت تا سرنوشت جان محمد خان امیرعلایی را که در کتاب:(قضاوت تاریخ-از اقا محمد خان تا محمد رضا شاه)با عنوان: (جنایات جان محمد خان امیرعلایی در خراسان و دست انتقام به روایت تاریخ)آوردهام،در اینجا نیز با روشنگری بیشتری به آن بپردازم تا درس عبرتی برای امروز و فردایمان باشد و همگان بدانند که این دنیا را حساب و کتابی در کار است!
ای که بد کردی برو ایمن مباش تخم بد کشتی برویاند خداش در قضاوت تاریخ نوشتم که: "مرحوم ملک الشعرای بهار در سال 1331 قمری به دستور مرحوم محمد ولی خان سپهدار اعظم و فشار اجانب به خراسان تبعید میشود و چون در زمانی که با روزنامه طوس همکاری داشته و بعد هم روزنامه (به تصویر صفحه مراجعه شود) نوبهار را شخصا منتشر کرده با مامورین تزاری درگیری داشته و از آنها ایمن نبوده،از وزیر خارجه مرحوم اکبر مسعود به وسیله دوستانش خواهش میکند که او را از مشهد به بجنورد منتقل کنند تا از خطر تزاریان که سابقه خوبی با وی نداشتهاندایمن باشد."