چکیده:
اگر بخواهیم عینک بدبینی زده و آنگاه به این مقاله نظر کنیم،به این نتیجه خواهیم رسید که متن، درصدد القای این نکته است که امریکا گزینه حمله به ایران را در صدر برنامههای خاورمیانهای خود قرار داده و با فشار لابی صهیونیستی،این برنامه حتما محقق خواهد شد.البته راهی به عنوان مذاکره آن هم با تلاش ایران وجود دارد که مانع از این تنها گزینه میشود. همچنین آقای جیمز پتراس میتوانست شاهد دقیقتر و بیشتری از وقوع جنایت علیه بشریت در غزه ارایه کند که محکومیت حتمیتری برای صهیونیستها در پی داشته باشد.او یقینا در برابر نتایج حاصل از این نگاه بدبینانه پاسخی در قبال این سؤال نخواهد داشت که چرا یهودیان سایر ممالک و برخی یهودیان به اصطلاح راستکردار،از وقوع جنایت در غزه و فلسطین تبرئه شدهاند؟ آیا انجمنهایی نظیر نتوری کار تا با تمام فیلمهایی که بازی میکنند،قادرند ذهن حقیقتبین جهانیان را نسبت به خود و صهیونیستها تغییر دهند؟ آیا تاکنون یهودیان به اصطلاح ضد صهیونیست،یک کلمه از اهداف و آرمانهای خود را تحقق بخشیدهاند و اساسا به دنبال تحقق آن هستند؟ با این نگاه،سؤالات دیگری از آقای جمیز پتراس میتوان کرد.ولی فعلا یک نوع نقد ضد صهیونیستی را نظارهگر باشیم تا سؤالات دیگر در مقالات دیگر. «از غزه تا تهران»محتوای جدیدی برای مخاطب ایرانی ندارد.تنها از طریق آن میتوان به فضای ذهنی یک مخالف ضد صهیونیستی در عرصه رسانهای و مطبوعاتی امریکا پی برد و اینکه آنها چگونه از رفتار غیر عقلانی و منطقی و انسانی صهیونیستها و دولتمردان امریکایی در قبال جنایات روزمره در صحنه فلسطین متعجب بوده و تنها آن را نکوهش میکنند.
خلاصه ماشینی:
"این موضوع روشی را برجسته میکند که در آن اقلیتی هماهنگ و دارای قدرت، خود را بسیار فراتر از عضویت در سازمان،اعمال فشار بر کفار (غیر یهودیان)1با نفوذ،رسانههای گروهی در همه سطوح و شخصیتهای کشور میداند و در بلای خانمانسوز امروز در دفاع از نسلکشی اسراییل در غزه و فردا برای جنگی علیه ایران نقش اساسی ایفا کرده و بر شدت آن میافزاید.
بنیامین نتانیاهو در نطقهای انتخاباتی خود آشکارا اعلام کرد که یورش به ایران در اولویت برنامههای اوست و این پیام،همه سازمانهای بزرگ یهودی- صهیونیستی امریکا را واداشت تا تلاش خود را برای تضمین همدستی،حمایت و همکاری ایالات متحده چند برابر کنند.
سنگر در ادامه ادعا میکند اسراییلیها از گزارش دقیق 61 نهاد اطلاعاتی امریکا-برآورد اطلاعاتی ملی-که عنوان میکردند ایران در سال 3002 دست به توقف ساخت کلاهک هستهای زده است برافروخته بودند زیرا همه تلاشهای اسراییل را برای تضمین همکاری امریکا در یورش نظامی بر ضد ایران زیر سؤال میبرد.
کامیابیهای نظامی اسراییل تب خود برتر انگاری کاذبی در میان همه سران اسراییل و حامیان متعصب آنان از میان اعضای میلیونی سازمانهای یهودی-صهیونیستی در ایالات متحده ایجاد کرد و این موضوع موجب شده است تا هزینههای گزاف جنگ با ایران را دست کم بگیرند.
با توجه به انزجار و بیزاری جهانی از جنایات جنگی اسراییل در غزه و نفرتهایی که با تجاوزهای احتمالی هوایی در میلیونها ایرانی برانگیخته میشود،انتقام تهران از اسراییل و امریکا محکومیت چندانی را موجب نخواهد شد بلکه به احتمال فراوان،بیشتر مردم احساس حقانیت درستی خواهند داشت که سرانجام اسراییل متجاوز،تاوان تجاوزش به مردم غیر مسلح و محصور غزه را میپردازد و همانگونه که بازماندگان حمله راکتی V2 نازی بر مراکز پرجمعیت انگلیس از بمبگذاری در سدن شاد شدند،بخش گستردهای از افکار عمومی نیز از اقدام متقابل ایران به عنوان بازدارنده واقعی در مقابل فجایع سریالی اسراییل بر ضد بشریت استقبال خواهند کرد."