خلاصه ماشینی:
"هویت تاریخی فضاهایی که بر قله ترسیم شده و دیگر عوامل معماری بنا همچون مهتابی میانی و بحث همزمانی یدایش آنها منظور این بخش از کلام نیست و و اینکه آیا نشانههای معماری بالای صخره با مهتابی محیطی و مهتابی میانی همزمانی دارد یا نه؟مورد بحث نیست،البته آقای آذرنوش در مقاله خود نسبت به دورههای شکلگیری بنا بحث کردهاند و در صورت لزوم میتوان به آن مراجعه نمود،ولی در اینجا تنها اشاره به شواهد معماری که در محل دیده شده است و ممکن است همزمان با هم مورد استفاده قرار گرفته باشند،اکتفا گردیده است سعی بر این بوده است که از بحث بر مثالهایی که تاکنون آشنا (به تصویر صفحه مراجعه شود) (نقشه-سه):استقرار بنا بر عوارض بستر طبیعی،طرحی آگاهانه،ارادی و برگزیده است.
ملاط سیمانی که به گچ نمیچسبد و دیوار ساخته شده بر توده عظیم سنگ و گچی که در کنارش برجا مانده نمیچسبد،و بخش نوساز اتصالی به ماندههای اصیل مهتابی ندارد و معلوم نیست که ابعاد این ماندهها تا چه اندازهای بود لازم به یادآوری است که در مرمتهای سال 1350 به هنگام تعمیرات حفاظتی بنا تنها قبرهای دوران اسلامی به همراه خاکستر و لایههای باستانی تا عمق زیادی از سطح مهتابی در پشت پوسته سنگهای نما دیده شده بود و همودره بیننده را دچار شگفتی میکرد که چگونه این ستونهای وزین بر روی لبهای که باریکتر از ابعاد دو متر در دو متر پایه ستون است، استوار برجا ماندهاند؟بهویژه اینکه از بالا و ناحیه اتکای ستون به لبه مهتابی به سمت پایین و شالوده بنا اندازه پهنای سنگنما باریکتر و باریکتر ساخته شده و به تبع آن پوسته باریک سنگ های تراش بدون اتکای به جسم پشتکار"سنگ و گچی"که خاکستر و لایههای سست جایگزین آن شدهاند،به تعادل رسیده و فرونیافتادهاند."