خلاصه ماشینی:
"در ایران هم،شعرها و شعارها فراوان برای این خبرنگار ساختهاند که نمونهی ان شعر زیر از بهمن امیدیست که دفتر شعر او با مقدمه پروفسور امین چاپ شده است: (به تصویر صفحه مراجعه شود) لنگه کفش بر من فکندی یا اخی یعنی از عراق ما گم شو،چخی من ندارم دل به ابروی شما نیستم من عاشق روی شما من که از آن سوی دنیا آمدم از برای نفت اینجا آمدم یا اخی ور معطلی نفتت ز ماست لگنه کفش افکندنت کاری خطاست چون نباشد یک مصدق در عراق بر فراقت من ندارم اشتیاق لنگه کفشها من ز لورا خوردهام کی نماید کفش تو آزردهام من که گشتم بعد صدامت پدر حال گویی بنده را هری،به در؟ پوست من چون کردگدن باشد کلفت کی دهم نفت تو را از چنگ مفت!!"