خلاصه ماشینی:
"در نمونهء زیر شاعر با تکرار«کوکو»در شعرش به دنبال خلق یک آرایهء پیش پاافتاده به نام «تکرار»بوده؛اما مخاطب از این تکرارها لذت نخواهد برد و برعکس،پشت هم آمدن«کوکو»ها موجب دشوار خوانده شدن شعر میشود: «کوکو،کو...
ساعت را/بلند میگویم/ ولی چه تکراری است/کوکو،کوکو،کویم» این نمونه را هم بخوانید که در آن شاعر با به کار بردن «پیکنیک»قصد امروزی کردن فضای شعرش را داشته که البته به دلیل عدم تناسب با بقیهء کلمهها،زبان شعر از یکدستی خارج شده است: «میتوان با سبزهها داشت/پیکنیکی شاعرانه/میشود هر شعر باشد/جیکجیکی شاعرانه» در جای دیگری شاعر میگوید: «شعر یعنی آسمان را/در دل خود جای دادن/عصر با یک خورشید مردن/صبح با یک بوسه،زادن» «زادن»در این بند بهمعنای«زاده شدن»به کار رفته که البته «شدن»به دلیل جای نگرفتن در وزن عروضی حذف شده و بهمعنای شعر لطمه زده است.
در شعر«بال و بالش»که از شعرهای خوب این مجموعه است،مخاطب متوجه اصل و ریشهء اشیاء دوروبرش میشود و دنیای تازهای پیش چشمانش قرار میگیرد."