خلاصه ماشینی:
"بنابراین چرا روزنامه الاهرام که در آن روزگار در مصری که از سوی انگلیسیها اداره میشد،انتشار مییافت چنان تبلیغ رمدهندهای را کرده بود؟و آیا الاهرام تنها روزنامهای بوده است که جهانگردان را از آمدن به ایران میرمانده است؟حکومت وقت چه کرده و برای خنثیسازی این شایعه پراکنیها چه اقدامهایی را انجام داده است؟ به این سئوالات همانقدر با قاطعیت میتوان پاسخ گفت که اکنون بخواهیم در مورد خط مشیها و برنامههای یوم حاضر برای جلب توریست به ایران اظهار نظر و داوری کنیم: وقتی کشور دارای یک خط مشی مشخص و روشن،همراه با ضمانتهای اجرائی لازم نیست چگونه میتوان ریسک اظهار نظر کردن را پذیرا شد؟ وقتی یک فرد عادی،در مدخل و محوطه ورودی یک اثر تاریخی یا طبیعی میتواند بر حسب سلیقه خود با یک جهانگرد خارجی برخورد کند، میتوان گفت سیاست جذب جهانگرد در ایران سمتوسو پیدا کرده است؟ توریستهای سرگردان، توریستهای شپشو اوج فعالیتهای جذب توریست به ایران به سالهای 0431 تا 6531 باز میگردد.
این منطقه که علاوه بر طبیعت شگفتانگیزش از لحاظ دارا بودن آثار تاریخی نیز به تنهائی کوس برابری با یک کشور کهن را میزند و از دورترین و ناشناختهترین ادوار ما قبل تاریخ تا تمدن بعد از اسلام در جایجای خود یادگارهای کمنظیری را حفظ کرده دارای یکی دو هتل درجه سه و چند مسافرخانه که به زحمت تکافوی نیاز مسافران داخلی را میداد،بود،(و هنوز هم هست) در آذربایجان،خراسان،کرمان، یزد و دیگر نقاط ایران نیز وضع کمابیش همین بود(و هنوز هم هست)آن دولت و رژیم که سوراخ دعا را گم کرده بود جلب توریسم را جلب عیاش و هیپی میدانست و به جای ایجاد تسهیلاتی که به کار توریستهای واقعی آید،به احداث هتلهای لوکس در مراکز محدودی چون تهران-شیراز-اصفهان و رامسر بسنده کرده بود."