از جهان خارج (امتداد رئالیسم در جهان معاصر) مقاله

"بنابراین اگر بخواهیم از مفهوم عدالت یا فضیلت سخن‌ بگوییم باید پرسید آیا عدالت و فضیلت در جهان خارج وجود دارد یا نه؟آیا می‌توان‌ برای عدالت و فضیلت شاخص‌های کمی‌ تعیین کرد؟از این منظر،اگر این چیزها تنها یک مفهوم و (Concept) باشند-که هب‌ صورت قراردادی در میان مردم به وجود آمده‌ است-نمی‌توان در مورد آن سخن گفت. وی معتقد است نباید در تبیین تئوری‌ها تنها به گردآوری فاکت‌ها اقدام کرد زیرا هرچه در تبین تئوری‌ها با این روش پیش‌ می‌رویم،تئوری بیشتر به یک داستان‌ شباهت پیدا می‌کند؛بنابراین باید به‌ صورت مداوم تئوری‌های خود را مورد آزمایش قرار دهیم؛چون پدیده‌های ما چیزی نیستند که بشود در مورد آنها یک‌ قانون کلی نگاشت. گرور ماکسول (Grover Maxwell) معتقد است در ابزار انگاری،نظریه‌ها همچون‌ جعبه‌های سیاهی هستند که از یک طرف، مقدمات مشاهدتی به آنها وارد می‌شود و از سوی دیگر،نتایج مشاهدتی صحیحی بیرون‌ می‌آید اما هیچ تبیینی برای اینکه چرا این‌ جعبه‌های سیاه تا این اندازه موفقند وجود ندارد؛ولی در دیدگاه رئالیستی می‌توان‌ گفت دلیل این پیش‌بینی‌های موفق صدق‌ گزاره‌های مندرج در تئوری است. آنچه پوتنام در نظریه ذهنی حقیقت‌ (Subjective Theory of Truth) مطرح‌ می‌کند این است که باید دوانگاری میان‌ ذهن و عین از میان بر چیده شود. پاسخی که پوتنام به سؤال«عدالت‌ چیست؟»یا«فضیلت چیست؟»می‌دهد، همچنان رنگ و بوی رئالیستی دارد زیرا وی‌ هم معتقد است باید ما به ازایی در خارج وجود داشته باشد که مورد شناسایی قرار گیرد اما آنچه پوتنام را از رئالیست‌های مستقیم جدا می‌کند این است که وی شناخت را منحصر در اندام‌های حسی نمی‌کند بلکه ذهن‌ نیز می‌تواند در این شناسایی نقش داشته‌ باشد6."