خلاصه ماشینی:
"گرچه او در آغاز ترجمه فارسی،این دیباچه را آورده ولی باید احتمال بدهد که خواننده انگلیسی زبان نیز ممکن است از آن آگاه شود و اساسا طرح این مسأله در کنار گذاشتن اختلافها به کمکی به شیعه خواهد کرد و نه به اهل سنت؛ با اینکه میدانم با اشاره به انقلاب اسلامی -به درستی-خواسته بر«خودی»بودن خود تصریح کند.
از آنجا که این اشکال میتواند به کل کتاب تسری پیدا کند و ادامه مطالب ایشان را شامل شود،میگذارم در جای خود آن را بیشتر باز کنم اما به عنوان اشاره هم که شده،ایما میکنم به جایی که ایشان میگوید تا زمان امام باقر(ع)، شیعیان برخی آداب عبادی خود را نمیدانستند و از زمان ایشان به بعد بود که آنها را از ایشان فرا گرفتند.
مدرسی در صفحه 40 این کتاب،آغاز غالیگری را در شیعه از جایی میداند که برخی شیعیان با گرفتن افکار خود از مذهب کیسانیه مدعی شدند که امامان موجوداتی فوق طبیعی هستند و اگر یک لحظه زمین بدون حت بماند،درهم فرو خواهد ریخت اشاره ایشان به حدیث«لولا الحجه لساخت الارض باهلها»است.
خب،با این نوع استدلال،کل تشیع را میتوان با جریان سقیفه زیر سؤال برد و همین امروز هم میگویند که اگر امامت علی(ع)آنقدر آشکار بود که شما میگویید چرا آن همه مردم-جز چند نفر-به کس دیگری راضی شدند و مگر میشود امر به آن مهمی را پیامبر بگوید و مردم تخلف کنند؟ مدرسی با مرحوم کردن خود از بسیاری احادیث-با این توجیه که کار غالیان یا جاعلان است-خود را از منبع بزرگی از معرفت محروم کرده است و اثری از بازبینی و سنجش احادیث در مراجعه به قرآن یا عقل-اگر سودای تاریخ مذهبنگاری دارد-در کار او نیست."