چکیده:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطبه بین شغل،جنس، سلامت روانی و جسمانی با هوش هیجانی مشاغل مختلف است. روش پژوهش پسرویدادی است و در آن 150 نفر از مدیران ارشد سازمانها،روسا،معاونین و اساتید دانشگاه،دبیران، کارمندان،کارگران و کشاورزان استان زنجان با روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه سلامت روانی ( MHI ،1983)فهرست سلامت جسمی( PHC ،2004)، مقیاس هوش هیجانی( EIS ،1998)و فرم اطلاعات جمعیت شناختی را تکمیل کردند.دادهها با استفاده از روشهای ضریب همبستگی و تحلیل واریانس یک و چندمتغیری و رسم نمودار تحلیل شد.یافتهها نشان داد که رابطه شغل با دو زیر مقیاس سلامت روانی یعنی بهزیستی و درماندگی روانی،سلامت جسمی عینی و ذهنی و هوش هیجانی معنادار است.اثر اصلی جنس بر بهزیستی،درماندگی روانی،سلامت جسمی ذهنی و هوش هیجانی معنادار و بر سلامت جسمی عینی معنادار نبود.اثر تعاملی شغل و جنس نیز بر درماندگی روانی و هوش هیجانی معنادار بود،اما بر بهزیستی روانی،سلامت جسمی ذهنی و سلامت جسمی عینی معنادار نبود.نتیجهگیری:شغل بر سلامت جسمی و روانی و هوش هیجانی اثرگذار است.این یافته میتواند راهگشای سیاستگذاریهای مناسب در زمینه آسیب شناسی مشکلات صاحبات مشاغل و ارائه برنامههای پیشگرانه و برنامههای مرتبط با ارتقاء بهرهوری در سازمانها باشد.
خلاصه ماشینی:
"فصلنامه روانشناسی کاربردی سال 3،شماره 1(9)،بهار 1388،27-7 (به تصویر صفحه مراجعه شود) مقایسه هوش هیجانی،سلامت روانی و جسمانی مشاغل مختلف* (به تصویر صفحه مراجعه شود) سعیده بزازیان:دانشگاه آزاد اسلامی ابهر دکتر محمد علی بشارت:دانشگاه تهران (به تصویر صفحه مراجعه شود) چکیده:هدف پژوهش حاضر تعیین رابطبه بین شغل،جنس، سلامت روانی و جسمانی با هوش هیجانی مشاغل مختلف است.
یافتهها نشان داد که رابطه شغل با دو زیر مقیاس سلامت روانی یعنی بهزیستی و درماندگی روانی،سلامت جسمی عینی و ذهنی و هوش هیجانی معنادار است.
نتایج تحلیل واریانس تک متغیری(تأثیر متغیرهای جنس و شغل و اثر تعاملی آنها بر بهزیستی روانی،درماندگی روانی،هوش هیجانی،سلامت جسمی ذهنی و عینی) (به تصویر صفحه مراجعه شود) در مورد متغیر هوش هیجانی تفاوت هرسه گروه با هم معنادار است.
اثر تعاملی شغل و جنس بر هوش هیجانی (به تصویر صفحه مراجعه شود) بحث و نتیجهگیری نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که رابطه شغل با بهزیستی و درماندگی روانی،سلامت جسمی ذهنی و سلامت جسمی عینی معنادار است.
با استفاده از نتایج پژوهش حاضر و پژوهشهایی از این دست میتوان با شناخت رابطه عوامل شخصیتی و روانی-اجتماعی با مشاغل،در جهت ارتقاء سلامت نیروی کار در سازمانها و ادارات،انتخاب نیروی کار متناسب با حرفه مورد نظر و در نتیجه افزایش بهرهوری نیروی انسانی گام برداشت و سیاستگذاریهای مناسبی را در زمینه ارائه برنامههای پیشگرانه در سازمانها و ادارات و در جهت ارتقاء کارآمدی شغلی به عمل آورد.
بدیهی است شاخصهای دیگر موقعیت اقتصادی-اجتماعی و عوامل دیگر از جمله حمایت اجتماعی،رضایت زناشویی و نظایر آن نیز با سلامت و هوش هیجانی رابطه دارند که بررسی آنها فرصت و مجال دیگری را میطلبد."