خلاصه ماشینی:
"چرا که پس از آن به مدت دو هفته کار مادر شده بود جمع کردن جیرجیرکهای مرده از گوشه و کنار خانه.
به شرطی که افراطی درخوردن نباشد!هر زمان که مادر گله و شکایت میکرد پدر پاسخ میداد:«عزیزم طبیعیه که تا مدتی چندتا جیرجیرک مرده این گوشه و کنار پیدا کنیم.
دیگر نمیدانستیم این جیرجیرکهای مرده مربوط به دفعه اول سمپاشی هستند یا دفعه دوم!پدر عقیده داشت اینها تازه مردهاند و بار محکم کاری یکبار دیگر کل خانه را سمپاشی کرد.
پدر که طاقتش را از دست داده بود اینبار کل مخزن سم را در انبار خالی کرد و تعداد زیادی روزنامه و مجله را آتش زد چرا که عقیده داشت با این کار جیرجیرکها به لانهشان عقبنشینی میکنند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) پدر با پشتکار مثالزدنی کل روز را با شن کشی در یک دست و شیلنگ باغبانی در دست دیگر مراقب آتش بود."