خلاصه ماشینی:
"اینک،باتوجه به اینکه این قبیل کشورها تحت سیطره ابرقدرتها قرار داشتهاند و دموکراسی چندان قابل اعتمادی نیز بر آنها حاکم نبودهاست،میتوان برای جستجوی عامل اصلی موفقیت آنها بدین پرسش پرداخت که چه الگویی از نظامات قانونی توانسته است زمینه تشویق مردم را برای دستیابی به توسعه به نحو مطلوبی فراهم سازد؟ در این زمینه All Sopp (1995)13با فرض احترام گذاشتن به مالکیت خصوصی،اینطور تحلیل میکند که برای درک افراد و رفتار سازمانیشان،میبایست قوانینی را مورد بررسی قرار داد که میتوانند بهطور رسمی یا غیررسمی،در هدایت خلاقیت افراد برای رویارویی با واقعیات پیچیده،مفید واقع شوند.
در این مدت،اگرچه وضعیت کشورهای در حال توسعه به طور نسبی بهبودیافته،اما شکاف زندگی آنها با کشورهای صنعتی مرتبا افزایش یافته است،درحالیکه منابع زیرزمینی آنها هم به تدریج در حال کاهش است و استعمارکنندگان نیز نه حاضر به کنار آمدن هستند و نه برای تجدید قوا فرصت میدهند.
این گروه از اقتصاددانان،حضور شرکتهای چندملیتی را در کشورهای جهان سوم،توجیهپذیر نمیبینند و برعکس،کشورهای در حال توسعه نیز حضور امپریالیسم اقتصادی را در جهان سوم با ورود سرمایههای آمریکایی به کشورشان معادل میبینند،درحالیکه بر اساس آمارهای سال 1984،تنها 35 درصد از 610 میلیارد دلار حجم کل سرمایهگذاریهای مستقیم کشورهای خارجی،در مالکیت شرکتهای آمریکایی بودهاست و جریان توزیع آن هم نشان میدهد که بخش عمده آن در کشورهای صنعتی سرمایهگذاری شده است،زیرا سرمایهگذاری در کشورهای مزبور،از ریسک کمتر و بازده بیشتری برخوردار است."