خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) درخت بالنگ ژاپنی (جان گالسوردی) John Galsworthy مترجم:میترا کیوانمهر آقای نیلسون (Nilson) تاجر سرشناس شهر همینکه پنجرهء اتاق رختکن خود را که مشرف به«کمپ دنهیل»بود باز کرد طعم شیرین و نامطبوع خاصی را در عقب گلویش حس کرد و بعد به نظرش رسید که زیر دندهء پنجمش خالی شده است.
آقای تاندرام قبل از او برچسب را دید،برچسب نزدیک جایی بود که پرنده سیاه نشسته بود و با صدای بلند نوشته روی آن را خواند:«بالنگ ژاپنی» آقای نیلسون گفت:همینطور فکر میکردم این درخت از آن نوع درختهایی است که زود شکوفه میدهند.
صدای پرنده سیاه دوباره از دور شنیده شد و آقای نیلسون چشمانش را پایین انداخت ناگهان این فکر به ذهنش رسید که آقای تاندرام کمی احمق به نظر میرسد و بعد مثل اینکه خودش را دیده باشد گفت:باید به داخل بروم،صبح بخیر."