چکیده:
رسانههای بزرگ آمریکایی چنان منافع در هم تنیده و پیچیدهای با شرکتهای بزرگ دارند که به هیچ روی نمیتوان بی طرفی و استقلال آنها را در انعکاس اخبار و گزارشها باور کرد. سیطره این رسانهها بر فضای جامعه، جای چندانی را برای رسانههای مستقل و کمبنیهای که تلاش دارند صدای متفاوتی را به گوش مردم برسانند، باقی نمیگذارد. شرکتها عمدتا از طریق آگهیهای تجاری، سیطره خود بر رسانهها را تداوم میدهند و همین امر باعث میشود که آنها در ارائه اخبار، منافع این شرکتها را مد نظر داشته باشند و همین فرایند باعث دور شدن ژورنالیسم از اهداف راستین خود میشود. اما آیا برای مقابله با این وضعیت و رها ساختن ژورنالیسم از قید سلطه شرکتها و گروههای ذی نفع، راهی وجود دارد؟
خلاصه ماشینی:
"بنابراین اگر معلوم شود که این شرکتها دریافته اند که دیگر گزارشهای خبری، راهی آنچنان مناسب برای پول درآوردن نیستند و اگر آگهیدهندگان به این نتیجه برسند که احتمالا آنها دیگر منبع عمده تأمین بودجه ژورنالیسم کشور نیستند، مشکل است بتوان نام آن را بحران گذاشت.
اما اگر رسانههای شرکتی به راستی از کسب و کار اداره اطلاعات و اخبار خارج شوند ـ که چندان امیدی به این امر نداشته باشید ـ معنایش این است که ما باید به دنبال راههای دیگری برای انجام این کار باشیم.
اما زمانی که این یا آن مدل را که برای ژورنالیسم مطلوب هستند مورد توجه قرار میدهید، باید از خودتان بپرسید: در مقایسه با چه؟ اگر این مقایسه را با رسانههای شرکتی سودمداری که بودجه خود را از طریق آگهیهای تجاری تأمین میکنند انجام میدهید، چندان امیدواری به بهبود شرایط نداشته باشید."