خلاصه ماشینی:
در کتاب«زبور مانوی»،ص 34، خطاب به مانی چنین آمده است: «شاپور ترا حرمت کرد،هرمزد نیز حقانیت ترا پذیرفت»1 در بارهء چگونگی مرگ شاپور در کتاب قبطی«مواعظ مانوی»، صفحهء 24،گزارشی آمده که حائز اهمیت تاریخی است و از روی آن آگاه میشویم که مرگ این پادشاه در اثر بیماری بوده و در شهر نوبنیاد بیشاپور اتفاق افتاده است: «شاپور شاه به پارس آمد و به شهر بیشاپور رفت،بیمارییی بر تنش چیره شد و خطری بزرگ او را تهدید کرد.
در ص 24 چگونگی مرگ شاپور و تاجگذاری جانشین او هرمز و دیدار و گفتگوی مانی با این پادشاه آمده است،از این جا به بعد عبارات روایت آسیب دیده و نامفهوم است ولی در صفحهء 54 شرح سفر مانی در امتداد رود دجله گزارش شده و از روی آن آگاه میشویم که مانی در طول سفر خود تا شهر هرمزد-اردشیر یعنی اهواز کنونی رسیده و بر آن بوده که از آنجا به کوشان و ایالات شرقی ایران برود که کارگزاران دولت مانعش میشوند و مانی به ناچار برگشته، جهت حضور در دربار ساسانی و ادای توضیحات،راهی تیسفون و گندی شاپور میشود: «...
نام این شهر به صورت هرمشیر(قس ارمنی Ormsir )در بعضی از کتب مسالک و ممالک دورهء اسلامی ذکر شده(تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء،طبع لایپزیک،ص 74)ولی در اواخر دورهء ساسانی بیشتر با نام XuzistanVacar (تاریخ سنی ملوک:هوجستان و اجار)مشهور بوده که چنان مینماید که مانی در این هنگام نزدیکی مرگ خود را احساس میکرده است چه در این مرحله از سفر خود،زمانی که میخواسته از تیسفون بسوی جندی شاپور حرکت کند،به تصلیب خود اشاره کرده و به پیروان خود میگوید: «مرا بنگرید فرزندان من و از دیدارم سیراب شوید چه زود باشد که جسم من از میان شما کناره گزیند».