چکیده:
موضوع مقالة حاضر، بررسی تغییرات در شکل شهر ایرانی و زمینههای اجتماعی آن در دورة
اسلامی است. این موضوع براساس چهارچوب پژوهشی، به این شرح بررسی میشود:
الف ـ مسئلة تحقیق: در شکل شهر باستانی ایران (دورة ساسانی)، از عناصرکهندژ،
شارستان و شار بیرونی، بهعنوان سه جزء اصلی یاد میشود درحالیکه براساس اشارات
برخی از منابع تاریخی دورة اسلامی، موجودیت عناصر سهگانه در شکل شهر باستانی
استمرار داشته است. آیا حضورعناصر یادشده، چنانکه گروهی از محققان پنداشتهاند،
بهمنزلة استمرار ساختارهای اجتماعی کهن ایران در دوران اسلامی بود؟
ب ـ سؤالات پژوهش: 1. آیا تداوم حضور این عناصر در شکل شهر ایران دورة اسلامی
بهمنزلة فقدان تغییرات در ماهیت مناسبات اجتماعی ـ اقتصادی شهرهای ایران در دوران
گذار بود؟ 2. آیا ظهور منطقة ربض در شهر ایرانی دورة اسلامی درنتیجة تحولات در
مناسبات شهرنشینی بود؟ 3. درصورت وجود روندهای تغییر در مناسبات اجتماعی و شکل شهر
ایرانی در دورة اسلامی، در این روندها از چه الگویی پیروی میشد؟
ج ـ فرضیات پژوهش: 1. تداوم حضور عناصر سهگانه در شکل شهر دورة اسلامی، بهمعنای
تداوم نظام اجتماعی دورة باستانی در دورة اسلامی نبود بلکه در شرایط گذار از نظام
اجتماعی کهن به نظام اجتماعی دورة اسلامی، عناصر اصلی شکل شهر ایرانی براساس الگوی
جدیدی سازماندهی شد؛ 2. ظهور منطقة ربض، درنتیجة بروز تغییرات اجتماعی در وضعیت
شهرنشینی رخ داد: رشد مناسبات اقتصاد شهری (افزایش تولید کالایی و رونق دادوستد)،
ترقی موقعیت اجتماعی گروههای پیشهوری و بازرگانان درکنار ضرورتهای ناشی از گسترش
فعالیتهای اقتصادی ـ اجتماعی شهری، فضا و کالبد مناسبی را نیاز داشت که آن را در
منطقة ربض مییافت؛ 3. در منطقة ربض، عناصر اصلی زندگی شهری مانند کالبد اقتصادی
(بازار)، فرهنگی (مسجد جامع)، سیاسی (ارگ) و اجتماعی (محلهها) براساس نظمی
وحدتگرایانه استقرار یافتند، الگویی که نشانگر گذار از مناسبات اجتماعی باستانی
ایران (تفکیک فضایی عناصر سهگانة شکل شهر) به نظام اجتماعی جدید دورة اسلامی و
انعکاس آرمانی آن در شکل شهر ایرانی ـ اسلامی بود.
خلاصه ماشینی:
"در منطقة ربض، عناصر اصلی زندگی شهری مانند کالبد اقتصادی (بازار)، فرهنگی (مسجد جامع)، سیاسی (ارگ) و اجتماعی (محلهها) براساس نظمی وحدتگرایانه استقرار یافتند، الگویی که نشانگر گذار از مناسبات اجتماعی باستانی ایران (تفکیک فضایی عناصر سهگانة شکل شهر) به نظام اجتماعی جدید دورة اسلامی و انعکاس آرمانی آن در شکل شهر ایرانی ـ اسلامی بود.
همچنین، پیدایش منطقة شهری ربض در شهر ایرانی، پیامد ضرورتهای مختلف بود: از یک سو براساس آموزههای اعتقادی، جدید، تلقی انسان از نظام هستی و زندگی اینجهانی دستخوش تغییر و دگرگونی شد و مقولة وحدت در نظام اجتماعی ـ اقتصادی و مکان زندگی انسان نهادینه شد؛ از سوی دیگر، در مناسبات اجتماعی او نیز تغییرات ریشهای بهوقوع پیوست: رشد مناسبات شهرنشینی، درنتیجة ترقی موقعیت اقتصاد شهری(رشد تولید کالایی و بازرگانی)، تغییرات معنادار در پایگاه و موقعیت اجتماعی گروههای پیشهور و بازرگان در جامعة شهری، همگی نیازهایی بود که حکایت از آن داشت که فضای شهرهای ایران در دورة اسلامی مانند کالبد بازار (مناسبات اقتصادی)، مسجد جامع(مناسبات فرهنگی)، ارگ (مناسبات سیاسی)، و محلهها (بخشی از مناسبات اجتماعی)، بر اساس الگویی وحدت گرایانه در منطقة ربض استقرار یافتند.
2. برای آگاهی از تأکید برخی از محققان بر تداوم شکل کالبدی شهر دورة ساسانی در ادوار پس از سقوط آن سلسله ـ که بدون عنایت به تغییر مناسبات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در درون شهرهای مورد بحث صورت گرفته است ـ میتوان به بررسیهای زیر ـ از باب نمونه ـ مراجعه کرد: ـ رهنمایی، محمدتقی؛ «شهرنشینی و شهرسازی در ایران، منشأ، روندها و وضع کنونی ما» در: جشننامة دکتر محمدحسن گنجی، بهکوشش ایران پورجزنی، تهران: سحاب، 1371، ص 164-5."