خلاصه ماشینی:
"اجازه بدهید که خود مفهوم نزول قرآن را معنا کنم چون در این جا مسئلهای مطرح میشود که از این آیه استفاده میشود که قرآن در شب قدر نازل شده و از طرفی دیگر در آیات دیگر قرآن به تدریج بر پیامبر نازل شده است پس معنای نزول قرآن چه میشود و تدریج آن، و نزولش چه میشود؟ معنای نزول از نظر لغوی به معنای پایین آمدن است اما این مفهوم دربارة قرآن معنا ندارد.
ولی در حاشیة این مسئله چند نکتة دیگر وجود دارد یکی اینکه چنین شبی قدر نامیده شده که از معارف اسلامی کاملا روشن است که تسمیة شب قدر به این نام به خاطر نزول قرآن نبوده بلکه قرآن در آن شب نازل شده.
تنزل الملائکة و الروح، یعنی پایین آمدن فرشتگان و روح در شب قدر بر روی کرة خاکی، چه معنایی دارد و منظور از فرشتگان و روح چیست؟ تفسیری که در روایات اسلامی از این نکته شده چنین است که روح (منظور جبرائیل یا روح الامین است) به همراهی ملائکة حق به زمین نازل میشوند.
از شما برای تحمل این مباحث نسبتا سنگین عذر میخواهم، از نظر فلسفی میان حق که مفیض الاطلاق است و ازلی و قدیم است با جهان که مستفیض و حادث است و هر روز پدیدهای نو دارد، چگونه میتوان ارتباط بر قرار کرد؟ آیا حادث میتواند بلاواسطه مرتبط با قدیم باشد؟ و به تعبیر روشنتر چگونه میتواند علت قدیم و ازلی معلولش حادث و جدید باشد؟ برای حل این معمای بزرگ بی شک واسطه در فیض باید پذیرفت، فیض ازلی حق چگونه میتواند برای پدیدة ممکن امروز واصل گردد؟ در نظریة انسان کامل این پاسخ داده شده است انسان کامل، گیرندة فیض حق است و از ناحیة او به سایر موجودات افاضه میشود و معنای نزول ملائکه به همراهی روح الامین و آوردن مقدرات که کنایه از همان فیوضات ازلی است همین است."