خلاصه ماشینی:
"31 از سوی دیگر همچنانکه در صفحات بعد توضیح داده خواهد شد،در نمایش نیز میتوان بسیاری از نمایهها را به صورت نشانههای قراردادی به کار برد؛مثلا اگر قرار باشد هنرپیشهای نقش کسی را بازی کند که سرخک گرفته است ما خالهایی را که روی صورتش نقاشی کردهاند به قرارداد به معنی سرخک میگیریم نه اینکه تصور کنیم او واقعا سرخک گرفته و رابطهء دانههای سرخ روی صورتش با سرخک،رابطهای علی است.
افزون بر این،در تجزیه و تحلیل چگونگی آفرینش معنا در بازیگری،این دوگانگی بنیادین را باید برابر دید داشت:بازیگر خودش یک شمایل است؛یعنی کسی که همچون نشانهای؛برای کسی دیگر کارکرد دارد؛ولی بااینحال شاید شماری از نظامهای نشانهای که بازیگر به کار میگیرد شمایلی یا نمایهای،نمادین و یا حتی به شکل همزمان هرسه آنها باشد:ریشسفید که نشانهء شمایلی سالخوردگی است شاید دلالت نمادین فرزانگی نیز از آن دریافت شود.
3. دکور و طراحی صحنه61 در مکتب واقعگرایی طراح صحنه با نظارت و هماهنگی کارگردان تلاش میکند تا برشی عکسگونه از زندگی واقعی را بر روی صحنه منتقل کند؛در این میان پردهای که تصویری از یک باغ را روی آن نقاشی کردهاند،شمایلی از واقعیت به شمار میرود؛اما باید به خاطر داشت که این نقاشی به نوبهء خود میتواند از سوی تماشاگران به عنوان نماد بهار یا خزان تأویل شود.
اما همچنانکه آمد آشکارترین کارکرد دکور؛ یعنی ترتیب فنی فضای معماری صحنه در ارتباط با سالن نمایش،کارکردی اطلاعاتی، شمایلی است:دکور مکانی را که رویداد درام در آنجا رخ میدهد تصویر میکند؛و با مشخص کردن مکان و دورهء تاریخی؛جایگاه اجتماعی بازیگران و بسیاری از جنبههای بنیادین درام؛ بیشترین دادههای پایهای تعریف را برای تماشاگران فراهم میآورد تا مخاطبان تئاتر، نمایش را بهتر درک کنند."