"8ایمان معقول و منطقی نتیجه فعالیت درونی انسان در زمینه فکر و احساس است،در حالیکه ایمان نامعقول و غیر منطقی تسلیم و قبول چیزی است که به انسان داده میشود و فرد آنرا،بدون در نظر گرفتن درستی و نادرستیاش،حقیقت میپندارد.
حتی یک دانشمند و عالم باید ایمان نامعقول و غیر منطقی خود را درباره عقاید کهن کنار بگذارد تا بتواند در زمینه نیروی تفکر آفریننده خود به ایمان معقول و منطقی دست یابد.
4. شکیبایی در شالوده زندگی،عنصر دیگری نیز با امید و ایمان پیوسته است:جرات،یا بقول اسپینوزا شکیبایی،کلمه شکیبایی احتمالا ابهام کمتری دارد،زیرا جرات امروز بیشتر برای این بکار میرود که جرات مردن را نشان بدهد،نه جرات زندگی کردن را.
کسی ه به زنده بودن دلبستگی نداشته باشد،ناترس است، زندگانی برای چنین شخصی ارزش ندارد،بنابراین هنگامیکه با خطر مرگ روبرو میشود،ناترس و بیباک است،اما همین شخص،در عین حال که از مرگ نمیهراسد،چه بسا که از زندگی بهراسد."